→part( ˙꒳​˙ )Eleven←

2.1K 423 116
                                    

منشی ای که همون اول راهنماییمون کرده بود جلو اومد : اقای شیائو ژان و اقای وانگ ییبو ، نوبت شماست.
و به اتاق مصاحبه راهنماییمون کرد.

قسم میخورم فقط ۵ دقیقه طول کشید که مسئولی که تو اتاق بود مارو با اردنگی بیرون بندازه.

و اخرین جملشم این بود : پشت اون در پر استعداد های منتظره ! نه شما دوتاییی که... بیرون!

ولی تعبیر من این بود : پشت اون در پر ادم یبسیه که میتونن ۲۴ ساعته فرم های بی معنی رو پر کنن نه جایی برای استعداد هایی مثل شما!

کل مدت برگشت به خونه ییبو تو خماری به سر میبرد. مقداری از دهنش باز بود و اب دهانش ارام ارام سرایز میشد و هر ۵ ثانیه یکبار تکرار میکرد : من... من فوق العادم اونا لیاقتم رو نداشتن.

تنها کاری که از دستم بر میومد پت پت زدن پشتش بود.

و وقتی که جلوی در خونه رسیدیم ییبو با ناباوری به خونه نگاه کرد : من.. من نباید اینجا باشم... الان باید پشت اون میز خوشگل کارمندی میشستمو...

بازوشو گرفتمو نزاشتم حرفشو ادامه بده و به طرف خونه کشیدمش.

لعنتی سنگین ، انگار دارم ۱۰۰ کیلو سیب زمینی حمل میکنم .

با هزار بدبختی داخل کشیدمش و انداختمش روی مبل.

+نظرت در مورد یکم رژیم چیه؟

ییبو از خماری در اومد : لعنتی این وزن به خاطر عضلست نه چربی!

با لحن اهنگین فریاد زدم : جان سیناااااااااا

ییبو شوکه با صدای من پرید از جاش و انگار که چیزی یادش افتاده باشه به ساعت گوشیش نگاه کرد.

-فاکککک دیرم شدههه

مگه این سیب زمینی بی خاصیت هم کار مهمی داشت؟

همینو پرسیدم.

ییبو چشماشو چرخوند و در حالی که به سمت در میدوید و کفشاشو با سرعت میپوشید جواب داد : با دوستم .. با دوستم قرار دارم!

و عین ملخ از در بیرون جست.

پشمام ییبو دوست داره! خب نباید فکر میکردم که اونم عین من یه اوتاکوی مریض تنهاست.

دوست داشتن یه چیز طبیعیه دیگه نه؟ البته نه برای من.

حداقلش الان فضای شخصی خودمو دارم و میتونم بعد سالها یه حموم "ابرومندانه" داشته باشم.

لباسامو وسط راهرو کندم و به داخل حموم خیز برداشتم. شاید باورتون نشه ولی انقدر از تنها بودنم خوشحال بودم که دلم میخواست تا اخر عمرم همونجوری لخت تو خونه بگردم.

نمیدونم شاید از این به بعد ییبو رو مجبور کنم بره کار کنه یا بیشتر دوستاشو ببینه.

به هر حال چیزی که من عاشقشم حریم شخصیم و تنهاییه نه یه گونی سیب زمینی!

[DOGGY LIFE !!!]Where stories live. Discover now