[سخنان گهربار]
پ.ن من زندم !
سلاممم عسل صبحت میکنه
میتونم هزار بار به خاطر این حجم فوق العاده شدید تاخیر توی آپ بگم ببخشید اما چه فایده ای داره؟
در عوضش یه پارت گنده زیبا تحویلتون میدم~💖
و به علاوه یه اسپشیال پارت کیوت با عنوان "اگه وانگ ییبو یه جعبه بود" حال کردید؟ (پ.ن احمقانه ترین ایده زندگیمه لطفا الکی بگید خوشحال شدید :( )
(پ.ن ۲ هنوزم مطمئن نیستم میتونم بکشمش یا نه ㅠㅠ)•این مدت کجا بودم ؟
خب از اونجایی که من یه دانشمند خفنم و ناسا به من نیاز داره مجبور شدم که از ایران برم و روی پروژه جدیدشون کار کنم
[واقعیت] : داشتم درس میخوندم و حواسم به گذر زمان نبود :(((((•چرا انقدر دیر اپ میکنم ؟
خب من یه ادم پر مشغله با کلاسم . سرگرم معاملات این ماهم بودم
[واقعیت] : من یه بچ گشادم ㅠㅠ•آیا دچار مشکل روحی روانی شدم؟
خیر
[واقعیت] : خیر 3:•آیا قراره بعد از این آپ دوباره غیب شم؟
از کجا فهمیدید شیطونا :))
[واقعیت] : نه من قراره بچ بودنو ترک کنمخیلی خب بریم سراغ پارت بیست و دوم داگی لایف!
پ.ن خودم اصلا از این پارت راضی نیستم حبحیحیححی پارت خیلی عجیبیه .. خیلی عجیب .. خیلی ..[Xiao zhan]
-صبح دوست پسری بخیر!
چشمامو مالوندم و با گرفته ترین صدای ممکن لب زدم : صبح.. دوست پسری ... چه .. کوفتیه؟
-عاح ژان گه فکر میکردم امروز خیلی سر حال باشی
غریدم : میتونستم سر حال باشم اما به شرطی که اون چراغ لعنتی رو خاموش میکردی
برای بار هزارم قسم میخورم وقتی اینو گفتم چراغه بهم زبون درازی کرد!
ییبو یجورایی معذب شد : ببخشید گه گه دفعه بعدی خاموشش میکنم
این بار این من بودم که به اون چراغ عوضی زبون درازی میکرد.
میبینید؟ کارما دقیقا اینجوری کار میکنه.ییبو مثل خبرنگار ها شروع به حرف زدن کرد : هم اکنون ساعت ۷ صبح ما یه پیرمرد خوابالو رو داریم.
این پیرمرد پر تلاش رکورد بحث کردن با یه چراغ خوابو شکوند و موفق به کسب گواهی گینس شد.از جام پریدم : صبر کن .. تو از کجا میدونی من داشتم باهاش بحث میکردم؟
-یه دوست پسر خوب فکر دوست پسرشو میخونه
+یا؟
-یا شایدم به زمزمه هاش گوش میده . "عاح یه دیت؟ خالصانه منتظرشم"
+من همچین حرفی نزدم!
ییبو چند بار به شونم زد : دوست پسر عزیزم وقتش نیست که شروع کنی به حاضر شدن؟
+دی دی تو خیلی هولی
شمرده شمرده حرفم رو ادامه دادم : الان ... ساعت ... فاکینگ.. ۷ .. صبحهههه! و تو ازم توقع داری برای قراری که ۱۲ ساعت دیگست از جام پاشم؟
YOU ARE READING
[DOGGY LIFE !!!]
Fanfiction-خدای من این یک فن فیک لعنتی نیست این زندگی واقعی منه! به دنیای ذهن شیاعو ژان خوش آمدید جایی که اون ماجراهای زندگیشو به متفاوت ترین شکل ممکن بیان میکنه ! یه فن فیک فوق طنز از کاپل ییژان ^^ امیدوارم خوشتون بیاد.