هـری به طرف در رفت و بازش کرد.یه نگاه به در کرد و یه نگاه به مرد کوتاه قدی که پشت در ایستاده بود:‹فکر نمی‌کنی در رو سوراخ کردی؟!›
+‹متاسفم.باور کن اگه ضروری نبود خونهء گرمم رو ول نمی‌کردم تا تو این هوای بارونی به این سر لندن بیام!›
هری از حاضر جوابیش تعجب کرد.راسته می‌گن نصف آدمای قد کوتاه زیر زمینه، اینو از زندگی با لویی فهمیده بود!
هری:‹حالا چکار دارین که تو این هوای منفی دو درجه منو از اتاق گرمم بیرون کشیدین؟!›
مرد سینه‌شو جلو داد:‹من 'واتسون' هستم. در این طبقه قتلی رخ داده و به نظر شما با مقتول آشنایی داشتین. ازتون می‌خوام باهامون همکاری کنین. شخص دیگه‌ای هم تو این اتاق هست؟›
هری با تعجب گفت:‹آره...الان صداش می کنم.›
داخل رفت و حرفای واتسون رو به لویی انتقال داد. روز اول حضور در اونجا چه وحشتناک شروع شده بود!
واتسون:‹شما متوجه سر و صدایی نشدین؟›
لویی:‹نه، همش صدای رعد و برق می‌اومد صدایی نشنیدیم.›
واتسون:‹امم،حرفتون راست به نظر میاد.›
لویی:‹اونی که کشته شده، کی هست؟›
واتسون:‹یکی از اعضای بندتون به اسم سَم›
لویی شوکه شد و دستشو جلوی چشم‌هاش گرفت:‹اوه خدای من!› پاهاش سست شدن.هری کمر لو رو گرفت تا بهش تکیه بده.
واتسون:‹لطفا همراهم بیاین تا هویتشو تایید کنید.›
لویی:‹نه...من نمی تونم همچین صحنه ای رو ببینم›
سرشو تو سینهء هری فرو برد.
واتسون:‹نگران نباشید تا الان اونجا پاکسازی شده.حضورتون لازمه باید به سوالات کاراگاه جواب بدین.›
هری:‹خواهش می کنم لو، می دونم از پسش برمیای. به خاطر سم باید این کارو بکنی.›
لویی سرشو تکون داد. دستشو دور بازوی هری انداخت و همراه واتسون به سمت اتاق سم رفتن.
صدای همهمه از درون اتاق به گوش می رسید.چندتا پلیس از واحدهای جنایی و پزشکی قانونی اونجا بودن.
مردی که بارونی بلندی پوشیده بود با دیدن لویی به سمتش رفت:‹اُه آقای تاملینسون! خیلی از دیدن شما خوشحالم. من یکی از طرفداران پر و پا قرصتونم! 'گابریل' هستم کاراگاه جنایی این پرونده. متاسفم که این اتفاق براتون افتاد...›
لویی به جنازه‌ای که سمت چپ اتاق قرار داشت نگاه کرد.با پارچه روشو پوشونده بودن. سرشو به سمت مخالف برگردوند تا اون صحنه رو نبینه. هری سمت چپ لویی ایستاد تا جنازه در دیدرس لو نباشه.
لویی:‹کاراگاه ما باید به چی جواب بدیم؟›
+:‹بهتره بپرسین باید به 'کی' جواب بدین!›
YOU ARE READING
Bodyguard
Fanfiction[COMPLETED] 💣"بادیگارد" یعنی محافظ شخصی، کسی که وظیفه داره از جونت محافظت کنه. 💥حالا چی می‌شه اگه وظیفه‌شناسی جاش رو به احساسات بده؟ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈بادیگارد≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر:عاشقانه،درام،هیجا...
