یـک ساعت از تعطیلی آزمایشگاه گذشته بود که هری به اونجا برگشت. تا اون روز همه جا رو زیر نظر گرفته بود و میدونست حالا باید کجا بره، پس یک راست به اتاق انتهای راهرو رفت. شناسهء کارت شناساییش رو روی دستگاه قرار داد تا در باز بشه. وارد شد و چراغ قوهش رو روشن کرد و پروندههای آزمایش کویید رو بی سر و صدا بیرون کشید و مشغول بررسی اونها شد.
تقریبا تمام پروندهها حاوی اطلاعات پزشکی و تحقیقی معمولی بودن و چیز خاصی در اونها به چشم نمیخورد. هری داشت از پیدا کردن اطلاعات ناامید میشد که چشمش به پروندهء قطوری در آخرین کشو خورد. روش نوشته بود "فوق محرمانه".
صدای نزدیک شدن پاهایی باعث شد هری چراغ قوهش رو خاموش کنه و زیر نزدیکترین میز پناه ببره. یکی از نگهبانها که مسئول سرکشی شیفت شب بود وارد شد و اتاق رو سَرسَری بازرسی کرد. بدون اینکه متوجه حضور هری بشه بیرون رفت و در رو بست.
هری نفس راحتی کشید و از زیر میز بیرون اومد. پروندهء محرمانه رو باز کرد. صفحهء اول روند آزمایشها رو توضیح داده بود، اما صفحهء دوم پر بود از عکسهای ترسناکی که آزمایش روی موجودات زنده رو نشون میداد و بیشتر شبیه زنده زنده شکنجه و سلاخی کردن حیوونها بود. هری با انزجار صفحه رو ورق زد. در کمال تعجب عکس مرد و زنهایی رو دید که قربانی این آزمایش شده بودن. مثل اینکه چین روی آزمایش روی انسانها پافشاری داشت.
با اینکه بیشتر اون افراد چینی بودن اما در بینشون افرادی با ملیتهای مختلف هم به چشم میخوردن که تعداد زیادی از اونها هندی بودن. جالبه، تمام دنیا گمان میکردن استعمارطلبی انگلستان بعد از جنگ جهانی دوم تموم شده، اما مثل اینکه انگلیس قرار نیست از دست درازی به هندوستان دست برداره!
هری فکر کرد چنین فاجعهای در قرن ۲۱ که به دوران صلح مشهوره وحشتناک به نظر میرسه. حتما انگلیس وقتی بدونه این آزمایش لو رفته خودش رو کنار میکشه و اذهان عمومی رو متوجه چین و هندوستان میکنه به این بهانه که اونها جمعیت بیشتری دارن و از بین رفتن چند نفر در اون کشورها به هیچ کجای دنیا برنمیخوره!صفحهء بعدی مقالهای در رابطه با ژن کویید بود. طبق اظهارات درج شده محققان چینی و انگلیسی از سه سال پیش در حال آزمایش روی اون بودن تا دارویی برای درمان سرطان پیدا کنن، اما در کمال شگفتی این آزمایش منجر به پیدایش ویروس عفونی و کشندهای به اسم کرونا شد.
کشورهای متحد با کشف این ویروس همچنان در حال ادامهء تحقیقاتشون هستن و آزمایش رو متوقف نکردن.هری با خوندن خط آخر چشمهاش رو بست. باور چیزی که فهمیده بود سخت بود. اینکه اشتباهی یه ویروس خطرناک رو کشف کنی خیلی فرق داره تا اینکه نخوای اون رو از بین ببری! درواقع این به این معنی بود که چین قصد داشت جنگ جهانی سوم رو با کمک انگلستان راه بندازه، به طوری که خودش پیروز میدان بشه.
YOU ARE READING
Bodyguard
Fanfiction[COMPLETED] 💣"بادیگارد" یعنی محافظ شخصی، کسی که وظیفه داره از جونت محافظت کنه. 💥حالا چی میشه اگه وظیفهشناسی جاش رو به احساسات بده؟ 🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 ≈بادیگارد≈ 〽شیپ: لری/ لویی تاپ 〽وضعیت آپ: تکمیل شده 〽ژانر:عاشقانه،درام،هیجا...