-My handsome slave-5

383 62 0
                                    

چان با تردید سری تکون داد و همین باعث لبخند عمیق جانگ مین شد.سر چانو جلو آورد و لباشو رو لبای نرم تر از پرش گذاشت.

جانگ مین واقن کای رو از قصد نکشته بود، همیشه به همه درباره ی اعصابش هشدار میداد، همه هم میدونستن که کنترل اعصابشو خیلی زود از دست میده. اما کای رعایت نمیکرد.جانگ مین خیلی سعی میکرد که دربرابر کای خودشو کنترل کنه، با اینکه فشار فراوونی بهش وارد میشد اما بخاطر کای اعصابشو با هر سختی که شده کنترل میکرد.اون بیش از حد اعصابشو خورد میکرد، کارایی میکرد که هیچوقت یه معشوقه با عاشقش نمیکنه.به وسایلی دست میزد و پرتشون میکرد که اگه کس دیگه ای بهشون نزدیکم میشد، جانگ مین بدون بخششی جونشو ازش میگرفت.اما کای عشقش بود و اونم بجز یه حرف کوچیک اونم با خنده کار دیگه ای نمیکرد.
با یاداوری اون روز، اخمی بین ابروهاش نشست و باعث شد لب پسر روبروشو که ازش کوتاه تر بود با شدت و حرص بیشتری بمکه.

فلش بک، 3 سال پیش
------
امروز تصمیم گرفته بود به خواست عزیز ترین شخص زندگیش سیگار نکشه.این تصمیم براش سخت بود اما ارزششو داشت که به عشقش بفهمونه حرفش براش خیلی مهمه و حاضره بخاطرش هرکاری بکنه.
پرده های بلند و مشکی رنگ و مخملی که تا روی زمین بلندیشون بود رو با دوتا دستاش کنار زد و به فضای باغچه ی بزرگش خیره شد.از نگاه کردن به گلای متفاوت و رنگارنگی که به خواست عشقش کاشته شده بودن، حس آرامشو به تک تک سلولای بدنش تزریق میکرد.
همه جا تو سکوتی کر کننده بود.سکوت قشنگی بود.اما صدای بلند چیزی این سکوتو از بین برد.با شناختن این صدا اخماش به شدت توی هم رفت.صدای بلند بردخورد دست با یه بدن لخت.به پنجره پشت کرد و به سمت صدا قدمای تند و بلندشو برداشت.
در عجب بود هرچی به صدا نزدیک تر میشد، میفهمید که صدا از اون اتاق بیرون میاد، اتاق آشپزش!
پشت در وایساد تا برای مطمعن شدن بازم به اون صدا گوش بده، درست حدس زده بود،دو نفر اون تو در حال سکس بودن،صدای ناله های آشنای مردی که از پشت اون در میومد، قلبشو ریش ریش میکرد.دلش میخواست هرکی که هستن، حسابی مجازاتشون کنه، اما میترسید اون صدای آشنا، همون صدا باشه.
با شدت در اتاقو بازکرد و با دیدن اون دوتا مرد درحال سکس، پاهاش بیجون شدن، اما سعی کرد رو پاهاش وایسه.این لحظه ی لنتی چی بود که میتونست این آدم قوی رو از پا دراره! صحنه ی دیدن عشقش تو اتاق آشپزش درحال سکس.اون صحنه میتونست بدترین و کشنده ترین صحنه ی دنیا باشه، البته برای قلب جانگ مین.نمیدونست قصدش ازون کار چی بوده.اون میخواست جانگ مین رو از خودش برونه؟ کسی که کل دارو ندارشو به پاش میریخت؟ کسی که با تموم وجود دوسش داشت؟ هرچی که بود، نمیتونست جانگ مین عاشق رو به این راحتیا آروم کنه...

پایان فلش بک
--------

درحالی که تمرکزش رو لیوان قهوه ی توی دستش بود و سمت اتاقش قدم برمیداشت،با خودش زیر لب آواز میخوند. از ته دلش خوشحال بود که تونسته به دزد روحش بگه که چقد در برابرش بی ارادس و از وجودشم براش مایه میزاره، چه برسه به دارایی هاش. از چارچوب بزرگ اتاقش رد و خودشو به میز مشکی رنگش رسوند.لیوانو رو میز گذاشت و رو صندلی خودشو ولو کرد.
+مارسووووون.ماااااارسووووون

⛓|ᴍʸ ʜᵃⁿᵈˢᵒᵐᵉ sˡᵃᵛᵉ|• [ᴄʜᴀɴʙᴀᴇᴋ.ʟᴀʏʙᴀᴇᴋ]Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz