Part fifteen

353 75 57
                                    

~ World On Fire - Ashe ~

+ هرى ، من اين چيزا رو برات تعريف نكردم كه آبغوره بگيرى!

هرى با بغض اعتراض كرد .
ــ آخه .. اين فقط ، خيلى خوب بود .
با اينكه با لحنت گند زدى به داستان و كلاً درحال فحش دادن بودى، ولى اين چيزى از قشنگى داستانشون كم نمى كنه..

و بى توجه به آدماى دور و برش ناله كرد _ چرا يكى نيست واسه من از اين كارا بكنه ؟
نايل هم نشدم اه .. اون گلى كه به نايل داد هم نشدم . اين منصفانه نيست.

لويى چشم هاش رو چرخوند و نفسش رو با صدا بيرون داد.

+ هرى ، كمتر چرت و پرت بگو . اين حرفا چيه ؟

ــ تو به اندازه يه جلبك هم اين قضيه رو درك نمى كنى..

+ يه زمانى درك مى كردم ؛ الان هم تا حدودى مى كنم .. ولى تو انگار دارى درمورد فيلم هندى حرف مى زنى.

ــ تمومش كن .. اصلا برو اون ور حوصله اتو ندارم.

+ هرررى..

الكس_ لويى ، ميشه بگى معنى اين لوس بازيا چيه ؟
ساعت كارى هنوز تموم نشده ها !

لويى _ فاك به ساعت كارى ، به كسى كه ساعت كارى رو اختراع كرد و به كسايى كه ازش استفاده مى كنن .
من خسته ام .

الكس _ يه پيشنهاد برات دارم . مى تونى همين جا پيش هرى بمونى. ولى از بين اين كاغذا قشنگ ترين جمله اش رو انتخاب كن.

هرى مرموز گفت _ مى خواى بدى به اون دختره ؟

الكس سرفه مصنوعى اى كرد و جواب داد :
_  اولاً كه اسمش كلارا ست . و ثانياً ؛ بله مى خوام بدم به اون.

لويى _ فقط مى خوام بدونم اين طبيعيه كه همه آدماى اطرافم تو يه بازه زمانى عاشق شدن ؟

هرى _ عشق زمان و مكان نميشناسه ، لولو .

و ناگهان الكس بلند بلند خنديد .
_ اون بهت گفت لولو ..
و همون طور كه دور مى شد ، با خودش تكرار مى كرد.

لويى به الكس اشاره كرد .
+ از عوارض عاشق شدن ، مى تونم به ديوونه شدنش اشاره كنم.

ــ لويى ! تو خيلى بدبينى .

+ نه نيستم.

ــ هستى . مگه خودت تا حالا عاشق نشدى ؟!
هرى طورى پرسيد انگار جوابش رو مى دونه.

لويى به طور واضح دستپاچه شد .
+ آم ، خب .. كه چى ؟

و گوشيش رو از جيبش درآورد و وانمود كرد كه كسى بهش زنگ مى زنه.

My Unknown Lover ~[L.S]~Où les histoires vivent. Découvrez maintenant