Life inside the Hourglass | Completed

توضیح بخش امگاورس

فکر کنم باید یه توضیحی بابت دنیای امگاورس فیکم بدم.

توی دنیای امگاورس، به خاطر اینکه تخیلیه، دست نویسنده برای تغیر قوانین و نوشتن قوانین جدید و منحصر به فرد بازه.

یک سری نکات توی همه ی فیک ها، کتاب ها و فیلمهای این ژانر مشترکه. مثل جفت شدن، مارک شدن، دسته بندی های الفا و بتا و امگا و از این قبیل.

اما احتمالا اگه طرفدار این ژانر باشین، توی فیکهای دیگه هم خوندین که یه جا آلفا باید مارکشون کنه، یه جای دیگه مارک روی بدنشون خود به خود تشکیل میشه و باید دنبال جفتشون بگردن.
یا مثلا آلفا یا بتا و امگا بودنشون گاهی از بدو تولد مشخص میشه و گاهی هم تا زیر سن ۱۸ سالگی همه با هم برابرن و بعد از تولد ۱۸ سالگی، دسته بندی میشن...

خلاصه ی کلام اینکه برای بعضی دوستان عجیب بود که جیمین چرا نمیتونه با یونگی باشه، دلیلش قوانین جدیدیه که من برای هیجان داستانم بهش اضافه کردم... فکر میکردم توی داستان مشخص باشه اما خب الان توضیح کامل میدم.

همونطور که گفتم جیمین (و همه ی گرگینه ها) از دو بُعد گرگ و انسان تشکیل شدن.
بعد انسانیِ جیمین عاشق یونگیه... خیلی زیاد
به خاطر اینکه قبل از کامل شدن گرگش، یعنی زیرِ ۱۸ سالگی و از بچگی اونو دوست داشته. زمانی که بیشتر وقتش رو انسان بوده و احساساتش تبدیل به دو بخش نشده بوده.

و بُعد گرگ جیمین، یک جفت داره. که توی داستان جفتش رو شناختید و اون گرگ به جفت خودش گرایش داره، دوست داره بهش نزدیک باشه و صدای آلفای خودش تاثیر بیشتری روش میذاره. پس گرگ جیمین مایل به بودن با جفتِ خودشه.

اگه جیمین گرگش رو نادیده بگیره، و به خاطر احساسات انسانیش پیش یونگی بمونه، گرگش اذیت میشه، درد میکشه، غمگین میشه و از افسردگی زیاد ممکنه از بین بره. و گرگینه ها چون از دو بُعد تشکیل شدن، با از بین رفتن یکی از اونها، نمیتونن ادامه بدن، یک جورایی احساس نقص میکنن و جسم انسانیشون هم خیلی زود میل شدید به خودکشی پیدا میکنه، طوری که کسی نمیتونه جلوشون رو بگیره.

و اما اگه جیمین مجبور بشه که با جفتش بره، دیگه بُعد انسانیش علاقه ی زیادی به نشون دادن خودش نمیکنه و بیشتر زمان رو توی جسم گرگیش میمونه، چون از سجین خوشش نمیاد. بعد از مدتی دیگه میل به تغیر و انسان شدن نداره و افسار رو کاملا دست گرگش میسپره مگه اینکه آلفا بتونه راضیش کنه، قلبش رو به دست بیاره و جیمین با احساسات انسانیش هم اونو قبول کنه.

برای همین همه چیز برای جیمین سخت تر از بقیست. چون خیلی ها منتظر جفتشون میمونن و وقتی پیدا شد با آغوش باز میپذیرنش
یا اونقدر خوش شانسن که با کسی که دوسش دارن و بهش نزدیکن جفت میشن.

متاسفانه جیمین خوش شانس نبود.

امیدوارم توضیحات کامل باشه که دوباره گیج نشید ♡