ꜱᴄᴀʀᴇᴅ ʙᴀʙʏ

9.8K 1.8K 771
                                    


حقیقتا بوک خیلی وقته 1k ویو گرفته،
ولی من متاسفانه یادم رفت ازتون تشکر کنم..

بهرحال خواستم اول این پارت از تک تک کسایی که کلی کامنت می ذارن،
کسایی که ووت میدن،
و کسایی که فقط بوک و می خونن تشکر کنم..

امیدوارم پله پله بریم بالاتر..
دوستتون دارم




-تهیونگ اینجا چیکار می کنه؟

جنی مسیر نگاه جانگ کوک را دنبال کرد و کلافه لب زد-
صد در صد شوگا آوردتش..

جانگ کوک با خشم خواست خارج شود، اما جنی بازویش را محکم گرفت- مبارزه ات!

آلفا کلافه لب زد-ولی..
-من مواظبشم، برو..

سکوت..
سکوت...
جانگ کوک سری تکان داد- بهت اعتماد میکنم..

***

مشتی به بازوی برادرش کوبید- روانی ای؟ واسه چی آوردیش بین این همه وحشی؟

شوگا اخمی کرد- خواستم یه هوایی عوض کنه، خودشم همچین ناراحت نیستا، مگه نه تهیونگ؟

جنی نگاهی به تهیونگی که خودش را به پاهای جی هوپ چسبانده بود انداخت،
پسرک با چشمانی نگران لب زد- جانگ کوکی کو؟

جنی پوفی کشید و بی توجه به تهیونگ رو به آن دو لب زد- اگه جانگ کوک خواست بکشتتون من جلوشو نمی گیرم!

شوگا با اخم شروع به غر زدن کرد و جنی تنها پشت به تهیونگ ایستاد تا پسرک
نتواند مبارزه ای که تا چند دقیقه ی دیگر رخ می داد را ببیند..

جی هوپ لبخندی به امگا زد- جانگ کوکی خیلی زود میاد و میریم خونه، خب؟

تهیونگ بی خبر از اتفاقت اطرافش سری تکان داد که با بلند شدن صدای زنگی

دستانش را سمت جی هوپ دراز کرد- منو بغل کن! منم می خوام ببینم..

جی هوپ نیم نگاهی به دو مبارزی که در میدان بودند انداخت،
تا وقتی جانگ کوک وارد
میدان نمی شد، احتمالا مشکلی نبود اگر تهیونگ مبارزه را ببیند..

پس سری تکان داد و تهیونگ را بلند کرد،
پسرک با ذوق خیره به جمعیت بود، شوگا خندید- می تونی ببینی؟

امگا با ذوق سر تکان داد و خیره به دو آلفای عضله ای که وارد میدان شده بودند شد..

با خوش حالی لب زد- می خوان چیکار کـ..

اما با برخورد اولین مشت و افتادن یکی از آنها با مقدار عظیمی خون بر روی زمین،

امگا به رنگ گچ در آمد و پیراهن جی هوپ را در مشتش فشرد..

جنی با احساس کردن تغییر رایحه ی تهیونگ به سمتش چرخید و با دیدن صورت بهت زده و
ترسیده اش سریعا او را از جی هوپ گرفت و پایین آورد-

Don't Cry | KOOKVWhere stories live. Discover now