های کیوتام،
کاور این پارت اولین ویدیویی هستش که جنی تو چنل یوتیوبش منتشر کرده،
خوش حال میشم با تماشا کردن، لایک کردن و سابسکرایب خوشحالش کنی•
•-من دوستت دارم!
و بی آنکه به پسر بزرگ تر اجازه ی درک جمله اش را دهد،
خودش را به او نزدیک کرد وبا قرار گرفتن لب های نرم و سرخش بر روی لب های ثابت و بی حرکت جانگ کوکی
که خشکش زده بود، باعث به وجود آمدن پیوندی عمیق بین دو عضله ی تپنده در وجودشان شد..عضله ای که احساسی نو را در خودش پنهان کرده بود..
قلبی که..عاشق شده بود!!
***
نیم نگاهی به جمعیت انداخت و دوباره داخل رختکن شد-
بطری اب کو؟جی هوپ بی هیچ حرفی بطری آب را دستش داد،
رزی درحالی که باند را دور دست جنی می بست لب زد- جانگ کوک مبارزه نداشت که نیومد؟جنی سری تکان داد که جیسو با شگفتی لب زد-
معلوم نیست دیشب چیشده که تهیونگ و جانگ کوک انقدر عجیب رفتار می کنن..آن ها در تعجب به سر می بردند و در همان حین،
شوگا چشمکی به جی هوپ زد و خب..
مطمئنأ نقشه اش را به جفتش گفته بود!جنی دستکش بوکس را دستش کرد و نیشخندی زد- کدوم بدبختی قراره له بشه؟
رزی لبخندی زد و بوسه ای بر روی گونه ی دختر گذاشت-
نمیشه با آسیب نزدن بهشون برنده شی؟جنی سری تکان داد- می خوای ببوسمشون؟
و با دیدن چشمان گرد شده ی دخترک نیشخندی زد و لپ اورا کشید-
شوخی کردم جوجه..وقتی بلندگو اسم جنی را گفت جی هوپ با هول لب زد- صدات کردن، بدو دیگه!
جنی بیخیال سری تکان داد، جیسو خندید- خوشم میاد می دونیم قراره برنده بشـ..
-لالیسا مانوبان!
جنی اخمی کرد، حریفش.. لیسا بود؟
همه سکوت کرده بودند، رزی با نگرانی دست اورا گرفت- جنی..جنی بی هیچ استرسی از جایش بلند شد و به سمت دربی از رختکن که به میدان مبارزه
راه داشت قدم برداشت- نگران نباشید...گفت، و خوب می دانست برنده میشود اما..
یک جای کار ایراد داشت،
لیسا برای چه به شرکت در مبارزات بوکس علاقه مند شده بود؟و..
برای چه در اولین مبارزه، باید حریف جنی میشد؟!***
با اضطراب مشغول بازی کردن با گوشه ی پیراهنش شد..
از شب گذشته تا حالا، جانگ کوکی را ندیده بود،
شاید نباید حرف شوگا را گوش میداد، کار اشتباهی کرده بود؟
YOU ARE READING
Don't Cry | KOOKV
Fanfictionتو داری مثل یه گنجشکِ کوچولو نفس نفس میزنی! [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᴿᵒᵐᵃⁿᶜᵉ, ˢᵐᵘᵗ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ᵒᵐᵉᵍᵃᵛᵉʳˢᵉ, ᵐᵖʳᵉᵍ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᶜʰᵃᵉⁿⁿⁱᵉ, ˢᵘᵖᵉ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)