های کیوتام،
پارت امروز کوتاهه و کلش اسماته،
پس اگه کسی به اسمات علاقه ای نداره نخونه که یه وقت
مشکلی پیش نیاد...دوستتون دارم
•
•الفا با سرخوشی دندان های نیشش را بر روی رگ گردن
امگایش حرکت دهد و با صدایی مجذوب کننده پچ زد-امگای من!
و با فرو کردن دندان های تیزش در رگ گردن امگا، صدای ناله ی محکم پسرک
در خانه پیچید و..جئون جانگ کوک..
آلفای خون خالص، محبوب همه..
بالاخره میتش را برای خودش کرده بود!!چند لحظه ای بی هیچ حرفی گذشت،
جانگ کوک با دیدن کبودی ای که بر روی گردن امگا به وجود آمده بود آهسته دندان هایش را از
گردنش خارج کرد..صدای نفس نفس زدن های تهیونگ در اتاق پیچیده بود،
آلفا نیشخندی زد و انگشتش
را نوازش وار بر روی مارکی که روی گردن پسرک به جای مانده بود کشید..خواست حرفی بزند،
اما با شدیدتر شدن رایحه ی باران، مردمک چشمانش تنگ شدند و گرگش زوزه ای کشید..گرگ تهیونگ هم زوزه ی ناآرامی کشید و..
به راستی که گرگ هایشان،
به اندازه ی آن دو صبور و عاقلانه رفتار نمی کردند،
ان ها فقط یک چیز را می خواستند..یکی شدن!!
جانگ کوک به آرامی پیراهن امگا را از تنش خارج شد و درحالی که شلوارکش
را در می آورد لب زد- رایحه ات.. روانیم میکنه..
تهیونگ ناله ی بی قراری کرد- جانگ کو..اما با قرار گرفتن لب های الفا بر نوک سینه های پف کرده اش،
ناله ای کرد و
حرفش در دهانش نصفه ماند..جانگ کوک با چرخاندن زبانش دور نیپل های پسرک،
بی قراری اش را چند برابر کرد..امگا با هق هق نالید- جا..جانگ کوکی اذ..اذیتم نکن..
الفا با دیدن
ماده ای که کم کم بر روی ران پای امگا سرازیر میشد عقب کشید..
انگار فراموش کرده بود پسرک حال خوبی ندارد..نفس عمیقی کشید و بوسه هایش را تا زیر شکم او ادامه داد..
تهیونگ تمام مدت
پتوی سفید رنگ تخت را چنگ میزد تا صدایش را کنترل کند..اما با دراورده شدن باکسرش توسط الفا،
و قرار گرفتن لب های گرم الفا بر قسمت داخلی رانش ناله ای کرد و سرش را با فشار به بالشت پشت سرش فشرد..
YOU ARE READING
Don't Cry | KOOKV
Fanfictionتو داری مثل یه گنجشکِ کوچولو نفس نفس میزنی! [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᴿᵒᵐᵃⁿᶜᵉ, ˢᵐᵘᵗ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ᵒᵐᵉᵍᵃᵛᵉʳˢᵉ, ᵐᵖʳᵉᵍ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᶜʰᵃᵉⁿⁿⁱᵉ, ˢᵘᵖᵉ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)