*قبل از شروع باید بگم که، این پارت دو بخش داره!
سد اند و هپی اند.
سد اند، پایان اصلی فیکه! اما به احترام نظرات بعضیا یه هپی اند هم براش گذاشتم و براتون مشخص کردم.
دایرهی قرمز🔴، شروع سد اند و دایرهی آبی🔵 شروع هپی اند.
امیدوارم لذت ببرید💖.^اقامتگاه ولیعهد^
جین، نگاهی به موهای سفیدش می اندازد.
امروز قرار بود که به آرامگاه پدرش بروند و این یه جورایی براش خیلی ناخوشایند بود!
مرگ پدری که تمام عمرش به او خیانت کرده بود.
پدری متجاوز!دستی به ردای سلطنتیش میکشد و با نفسی عمیق بیرون میرود.
خدمتکاران با ارابه سلطنتی، در انتظار ولیعهد بودند.
جین به محظ ورود و نشستن، اجازهی حرکت را میدهد.مدتی بعد، از قصر خارج میشوند و سپس وارد بازار میشوند.
مردم با دیدن او شروع به پچ پچ میکنند.
مردی با خشم، گلوله ای گلی به صورت جین پرت میکند:-از خدا نمیترسی؟ تو با یه مرد خوابیدی!
تو یه فاحشه ای...با همین حرف، فریاد مردم بلند میشود و هرکدام مشتی گل و بعضی دیگر سنگ را به سمت جین پرت میکنند.
حرفهایشان همانند خنجر، به روی قلب جین فرود می امدند.
-تو همجنس باز...
-فاحشه...
-تو برگزیده آسمان نیستی...
-تو باید بمیری!
-لعنت خدا بر تو...
سنگ ها و گلوله های گلی بی رحمانه به سمتش پرت میشدند و هیچ کدام اهمیتی به حال جین نمیدادند.
با درد لب گزید و اشک هایش رو گونه هایش ریخت!-من که کاریت نداشتم!
دوست داشتم!
بهم خیانت کردی!دردی بی سابقه از قلبش گذشت.
پلکی زد و نگاهش بی اختیار روی مردی ثابت شد.مردی با ردای آبیش!
او... نامجون بود! همان معشوقه بی رحم!اشکهایش رو گونه هایش میریزد و همزمان، سنگی به پیشانیش میخورد.
رد خون روی پلکش سر میخورد و نگاهش را تیره میکند!^آرامگاه امپراتور^
جین، با لبهایی سفید به جونگکوک خیره میشود.
جونگکوک با چشمانی اشکی، پارچه را وارد آب گرم میکند و رد خون و گل روی صورت ولیعهد را پاک میکند.
YOU ARE READING
𝑆𝑒𝑎𝑡ℎ 𝑌𝑜𝑢𝑟 𝑆𝑤𝑜𝑟𝑑. 𝑁𝑎𝑚𝐽𝑖𝑛 𝑌𝑜𝑜𝑛𝑀𝑖𝑛
Historical Fictionاسمِ فیک: شمشیرت رو غلاف کن 🍃 کیم نامجون، شاهزاده گوگوریو، بعد از ده سال به کشورش برگشته و متوجه میشه که برادرش توسط شاه چوسان به قتل رسیده و میخواد انتقام بگیره... کیم سوکجین، شاهزاده چوسان، متوجه میشه پدرش یه قاتل و متجاوزِ و سعی میکنه همه چیو خو...