usted es tan caliente

433 97 21
                                    

هشدار: این چپتر شامل محتوای جنسی هستش!! اگه با خوندن اسمات راحت نیستید پس نخونیدش اگه هم که مشکلی ندارید enjoy it 💙

**********

چان بوسه هاشو عمیق تر کرد
با هر لمس دستای چان روی بدن جونگین بدنش گرمتر میشد
جونگین با حس کردن کمی از وزن چان روی خودش سرش رو بالا گرفت
دستش رو از پشت گردن سفید چانیول حرکت داد و اونو به سمت خودش کشید تا بتونه ببوستش و با پسری که دیوونش کرده بود بازی کنه
حرکت دستای جونگ روی کمر و گردن چان بی‌قراریش رو به اون نشون میداد ولی چان قصد داشت تا وقتی ک ناله‌های از سر لذت رو از اون لبای پفکی نشنوه به صاحبشون استراحت نده
+خیلی جذابی
بدون مراعات کنار گوشش زمزمه کرد و از بیشتر سرخ شدن لپای شکلاتیش لذت برد
نور اتاق جونگین خیلی کم بود ولی برای اینکه بتونه چان رو که حالا داشت پیراهنش رو درمیاورد کافی بود.دستای جونگین به سمت بدن برهنه چان رفت و نوازش وار روی پشت اون دست کشید
رنگ دستای جونگین روی پوست رنگ پریده چانیول تضاد خاصی رو درست کرده بود
دستای بزرگش رو به طرف شلوار جونگین برد و باهاش کلنجار رفت.انگشتای عرق کرده‌اش روی دکمه فلزی سر میخورد و نمیتونست اون رو کاملا باز کنه
جونگین دستش رو روی دستاش گذاشت و همون‌جوری که توی باز کردنش کمکش کرد خودشو بالا کشیذ و لباشو برای چندمین بار به لبای چان رسوند
چان دکمه‌های لباس پسر رو دونه ب دونه باز کرد و بعد از باز کردن هرکدوم روی بدنش بوسه‌های پروانه‌‌ای زد
دستاش روی پوست بدن جونگین پایین اومد و اینبار صدای آروم لذت رو از بین لباش شنید
جونگین انگشتاش رو روی شلوار چان گذاشت تا اون رو پایین بیاره.ولی نمیومد
نمیدونست چرا اما انگار لباس چان نمیخواست اجازه بده که اون به خواستش برسه
چانیول اروم خندید و دستای کشیده و سفیدش رو دراز کرد تا دکمه شلوار خودش رو باز کنه.جونگین خجالت زده خندید.ب قدری عجله داشت که دکمه رو فراموش کرده بود
_ببخشید
چانی بدون حرف کاملا برهنه شد و همون یه ذره صبری رو که برای جونگین مونده بود ازش گرفت
کمی کمرش رو از تخت فاصله داد تا شلواری ک قبلاً دکمه هاش رو باز کرده بود در بیاره
+آروم باش
چان تک خنده‌ای میکنه
+آهسته‌تر
_تو واقعاً میخوای آروم باشیم
چان سرش رو کنار لاله گوشش میبره و زمزمه میکنه
+مهم نیست من چی بخوام.تمام حواس و توانم رو مال خودت کردی
جونگین لبش رو به دندون میگیره
+هی.لوب داری؟؟
_شوخیت گرفته؟معلومه که نه.من با کسی نخوابیدم و خب فکر نمیکردم کارمون به اینجا برسه
چان یکم خودش رو عقب کشید
_هی بیخیال.مهم نیست چیزی نمیشه
+چرا میشه.لوسیون دست؟؟
_اوم
جونگین خودش رو سمت باکس کنار تختش کشید و لوسیون رو گرفت و به چان داد
چان دستش رو با لوسیون مرطوب کرد
بین پاهای جونگین نشست و انگشتش رو با احتیاط  داخل جونگین فرو برد تا منبسط بشه
جونگین به ملافه چسبید و اونو توی مشتش جمع کرد
چان صبر کرد تا بدنش به درد عادت کنه و بعد شروع به حرکت دادن انگشتش داخل جونگین کرد
بعد از اینکه بهش عادت کرد دومی و بعد اون سومی رو توش حرکت میده
کم‌کم صدای ناله های کای بلند شده بود.بدنش از گرما سرخ شده بود و کمی کمرش رو از تخت فاصله داد
+رو زانوت بمون و تاج تختت رو بگیر.یکم درد داره
جونگین سرش رو به چپ و راست تکون داد
_نه نه. من میخوام صورتتو ببینم
+جونگین
جونگین توی این مدت فهمیده بود که وقتی اینجوری صداش میزنه ینی نمیتونه رو حرفش چیزی بگه پس به حرفش عمل کرد
چان آروم لباش رو روی گردن جونگین اورد
و بعد از اون پشتش قرار گرفت
خودش رو تنظیم کرد و خیلی آروم واردش شد
ناله ریزی از جونگین بلند شد.
درد داشت
انگشتای چان به قدری کشیده نبود که بتونه کاملاً آمادش کنه.
_move
با شنیدنش ازش شروع به حرکت کرد.
آهسته حرکت میکرد تا ب شکلاتش آسیبی نزنه
صدای ناله های جونگین لحظه به لحظه بلندتر میشد.بدنش کم کم داشت به اون درد جزئی عادت میکرد و از اون لذت میبرد
حرکتش رو تند تر کرد.صدای برخورد بدناشون و ناله‌های مردونشون سکوتی توی اتاق نذاشته بود.هیچ کدوم قصد نداشتن جلوی نالشونو بگیرن
بدن چان شروع به لرزیدن کرد و جونگین خیلی سریع گرمایی رو داخل خودش حس کرد.یکم از مایع ازش بیرون اومد و روی تختش ریخت
چان دستش رو دور عضو پسر زیرش حلقه کرد و روش دست کشید و کمتر از چند ثانیه جونگین هم به اوج خودش رسید
چان خودش رو بیرون کشید
دستمال رو از کنار تخت برداشت دستش رو باهاش تمیز کرد
جونگین رو که هنوز نفس نفس میزد توی بغل کشید و حلقه دستشو دور کمرش محکم تر کرد
موهای بهم ریختش رو نرم بوسید
جونگین سرش رو به سینه چان چسبوند و سعی کرد که خودش رو آروم کنه
+دوست دارم
آروم خندید و سرش رو بیشتر تو بغل چانیول فرو کرد
کمی بعد صدای نفسای آرومش بلند شد و چان فهمید که خوابش برده.
سرشو رو خوب گذاشت تا راحت باشه پلک های خودش هم روی هم افتاد
-----------
چان  از خواب بیدار شد ولی صبحش مثل همیشه نبود
دستای گرم لاورش دورش حلقه بود و اروم نفس می‌کشید
سرش رو کج کرد تا ساعت رو نگاه کنه
خب از دوتا کلاسش جا مونده بود.دوست نداشت که اینجوری همه چیو ول کن ولی تو اون لحظه ی بغل گرم  پسر شکلاتیش رو به نشستن پشت میز ترجیح میداد
یکم که گذشت حوصلش سر رفت.این خرس قصد بیدار شدن نداشت.آروم روی پیشونیش رو بوسید بلکه بیدار بشه ولی خوش‌خواب تر از این حرفا بود
تحملش تموم شد و گردنشو بوسید
جونگین بیدار شد و با صدای دو رگش گفت:
_پارک چانیول
+کیم جونگین ی جوری مثله خرس میخوابی ک فقط اینجوری میشه بلندت کرد.خوبی؟
با سوال چان لپای جونگین کمی سرخ شد
_اوم.انقد خوب ک دوست دارم از این به بعد هر شب انجامش بدم
چان بلند خندیدو جونگین دستش رو توی چال گونش فرو کرد.
+حواست به جمله‌هایی ک میگی باشه.یهو دیدی بر‌آورده شدن
_مشکلش چیه؟
+هرشب یعنی هرشب
_بسه دیگه خیلی پرو شدی
چان باز خندید و آروم روی گونه‌‌اش رو بوسید
_گوشیم رو میدی.زنگ بزنم بگم امروز کلا نمیرم سرکار
+هااا؟دلیلش چیه!
_معلومه.خستمه
+پس برای همین گفتی هرشب.که کلا کار رو بپیچونی
_الان داری سر به سرم میزاری؟؟
چانیول لباش رو به کنار گوشش رسوند
+اوهوم.مشکلیه؟شکلات خودمه،میخوام اذیتش کنم
جونگین اجازه نداد که سرش رو برگردونه
گردن چان رو ب گرفت و ب سمت خودش کشوند و شروع ب بوسیدنش کرد
چان کمی خودش رو عقب میکشه
+میدونی چیه؟من هیچ وقت از این لبا سیر نمیشم

⁦ ♡‿♡Delicious Chocolate ♡‿♡Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ