جونگکوک سرشو با گیجی خاروند : اسپرم چیه؟
جیمین که داشت از خنده جر میخورد سعی کرد خودشو کنترل کنه و سرفه ای ساختگی کرد گفت: خب...اون...اممم...از نظر ساختاری....یه مایع لزجه که از دیکت خارج میشه وقتی ارضا میشی...
عامیانه بهش میگن کامجونگکوک که از کلش دود بلند میشد گفت: عااااا.....من فکر کردم تو اون فیلما دارن جیش میخورن....یعنی جز جیش یه مایع دیگم از اینجا میاد ....به دیکش اشاره کرد
ادامه داد: منزجر کننده بود وقتی فکر میکردم جیش میخورن....ولی حالا که میگی یه مایع دیگه بود انگار وقتی میخوردنش لذت زیادی داشت... فیلمای لعنتی
چقدر انسان ها پیچیدنجیمین پوزخندی زد و دستاشو نوازش وار روی دیک جونگکوک کشید گفت : میخوای این لذتو امتحان کنی جونگکوک شی؟
جونگکوک با بیخیالی سری تکون داد
به محض تاییدش جیمین جاشو باهاش عوض کرد و روش خیمه زد
این رسما اولین بوسشون بودزبونشو رو لب کشید و لبشو تر کرد
نزدیک تر رفت و لباشو رو لبای جونگکوک کوبوند...اولش اروم و عاشقه میبوسید
بعد از سر درگمی جونگکوک بلاخره همکاری کرد و لبهاشو تکون میداد و کم کم کنترل بوسه رو داشت به دست میگرفت
با این حرکت سلطه گرانش جیمین بین بوسشون لبخندی زدکم کم بوسشون رنگ بوی شهوت گرفته بود
جونگکوک دستشو سمت بوت های جیمین برد و در حین بوسیدن چنگی بهشون زد که ناله جیمین تو دهنش خفه شد
جونگکوک میخواست حفره داغ خیس دهن جیمینو هر چه زودتر کشف کنه پس با زبونش به دندونای جیمین ضربه زد و جیمین با کمال میل دندوناشو از هم فاصله دادزبون سرکش جونگکوک نقطه به نقطه دهن خیس و داغ جیمین رو لمس کرد
لباشو جلو تر برد و شروع کرد به ساک زدن زبون جیمین
جیمین از لذت ناخوناشو تو پهلو های جونگکوک فروع کرد
بعد از چند دقیقه با نفس نفس زدن
و بالا و پایین رفتن قفسه سینه هاشون از هم جدا شدنجیمین روی شکم جونگکوک نشست و نگاهی به جونگکوک انداخت که با چشمای خمارش بدنشو دید میزد
لذت میبرد وقتی جونگکوک با چشمایی پر از نیاز بهش نگاه میکرد
عقب تر رفت و روی پاهاش نشست
اروم اروم خم شد و دکمه شلوار جونگکوک باز کرد و زیپشو پایین کشید
نگاهی به چشمای نیازمند جونگکوک کرد وگفت:
ددی میخوام بهت لذتی بدم که تا حالا تجربش نکردی
جونگکوک با اخم گفت: اممم...یه سوال ذهنمو درگیر کرده...تو.. این کارو با ...اون هم کردی؟
جیمین چشم غره ای بهش رفت گفت: اگه منطورت یونگی هیونگمه نه...ما حتی سکسم نداشتیم... فقط همو ارضا کردیمجونگکوک اخمش غلیظ تر شد از روی مبل بلند شد فکر این که یونگی به خصوصی ترین جاهای جیمین دست زده بود دیونش کرده بود
جیمینو براید بلند کرد اسپک محکمی به بوتش زد و گفت: گذاشتی یکی دیگه لمست کنه؟...تو بیبی بدیی هستی...بیبی های بد باید تنبیه شن...
و با یه چشم بهم زدن وسط اتاق جیمین ظاهر شدن
YOU ARE READING
𝐥'𝐦 𝐭𝐡𝐞 𝐇𝐲𝐛𝐫𝐢𝐝 جیکوک
Fanfiction𝐥'𝐦 𝐭𝐡𝐞 𝐇𝐲𝐛𝐫𝐢𝐝 [من دورگه هستم] ژانر : • فانتزی • کمدی • رومنس • اسمات • ترسناک • داستان به جادو و افسانه ها میپردازه • خلاصه داستان : جیمین استاد دانشگاه ۲۷ ساله که درگیر اتفاقات ماوراء الطبیعه میشه و طی اون اتفاقات جونگکوک رو میبینه...