Alef ♡ الـــ🌪ـــف [ Season1 ]

چپتر ۱۹ ورژن هونهان

خب من تا حالا شرط ووت برا آپ خیلی کم پیش اومده بزارم و این فیک همش شرط ووته. برا همین هی ممکنه یه شرطی بزارم بعد حس کنم کم بوده یا زیاد یا هر چی و الان حس کردم زیاد بوده در نتیجه دارم آپ میکنم...
خب بخش زیادیش هم بخاطر اینه که دلم براتون تنگ شد و میدونم امتحان دارید پس توقع زیادی ندارم. ولی خب احتمالا بعدا اینقدر مهربون نباشم!
البته...فعلا که هستم...پس استفاده کنید=)
...

تیم ادیتور الف🤎:
-سال ۲۰۱۲-

کف پاش رو با دقت روی سطح زمین میکشید. انگار میخواست خاک و سنگ ریزه‌ها رو از اون محدوده کنار بزنه و تمیزش کنه. نگاهش با تمرکز روی همون قسمت بود و دستاش رو توی جیب‌های شلوار فرمش فرو برده بود.

لوهان کنارش ایستاده بود و سرش رو پایین انداخته بود. دستاشو پشت کمرش برده بود و اونجا با انگشتاش بازی میکرد.
حالت مضطربانه‌ای داشت ولی توی مخفی کردنش از سهون به خوبی عمل کرده بود چون از زاویه‌ای که سهون بهش دسترسی داشت خونسرد و آروم به نظر میومد.
ضرب گرفتن پای راستش روی زمین توجه سهون رو جلب کرد. با تعجب پلک زد.

-نمیخوای حرف بزنی؟

لوهان با صدای ضعیفی پرسید:

-داشتی چکار میکردی؟ صدای کشیده شدن پات رو زمین میومد.

سهون روی پنجه‌ی پاهاش نشست و همونطور که انگشتش رو روی زمین بی هدف میچرخوند، توضیح داد:

-یه قسمت زمین رو تمیز کردم. میخوام یچیزی بهت یاد بدم.

سرش رو بالا برد و نگاهی به صورت لوهان انداخت. با ملایمت گفت:

-بشین.

لوهان بدون هیچ حرفی همونجایی که بود روی زمین نشست.

سهون نگاهش رو به اطراف چرخوند و با حواس پرتی گفت:

-کسی دورمون نیست. تا من یه چوبی چیزی پیدا کنم، تو حرفت رو بزن.

لوهان لب پایینش رو تر کرد. مردد پرسید:

-از اونجایی که گفتی تو ارتشی... پس حتما یه هاروگ داری...

سهون توی جاش خشک شد‌. دستش که با حالت کاوش گرانه‌ای توی هوا میچرخید تا وقتی چشمش به جسم مد نظرش افتاد بتونه شکارش کنه، همونجور معلق موند‌‌.

چند لحظه توی سکوت گذشت تا اینکه سهون به آرومی گفت:

-بخاطر پیگو میپرسی؟

لوهان یکدفعه سرش رو بالا گرفت و با استرس صداش رو بالا برد:

-من فقط...

سهون وسط حرفش پرید:

-اگه میدونستم برای پیگو میخوای سبزیجات بیشتری میووردم.

چشمش به تیکه سنگ نوک تیزی خورد و توی دستش گرفت. باسنش رو زمین گذاشت و راحت‌‌تر نشست.