.
.
.
.
.
.
.
.
.-"یک دقیقه و سی ثانیه!!"
میکی که ساعت دستش بود زمان رو با هیجان اعلام کرد
یک دقیقه و سی ثانیه بود که هری و لویی داشتن همو میبوسیدن و هیچکدومشون عقب نکیشده بودن..
_" حواستون باشه بازنده باید یه چیزی بهمون بده!"
شان با لبخند گفت و به اون دو مرد که با چشمای بسته داشتن همو میبوسیدن خیره شد..
_ " نایل میگم که این دوتا به نظر میاد دارن لذت میبرن..
فکر کنم رو هم کراش دارن"شان دمه گوش همسرش باخنده گفت و بعد این نایل بود که با لبخند خشکی به شان نگاه کرد و شان هم فرصتو مناسب دید و صورتشو جلو آورد و نایلو بوسید و عقب کشید.
- " هولی شت!
شد دو دیقه و ده ثانیه"میکی با هیجان بیشتر گفت و از الان میشد صدای نفس های عمیق و خفته اون دو پسرر رو شنید.
+" میتونم بگم این طولانی ترین بوسه لویی بوده!"
زین با خنده گفت و بقیه هم خندیدن ولی لیام،
عمیقا تو خودش بود و فکر اینکه اون دختر بچه تا این موقع شب تنها مونده به شدت عذابش میداد..
بنابراین از جاش بلند شد و رو به نایل و شان گفت
" گایز من.. باید برم خونه ببخشید که بیشتر نمیمونم"
نایل سری تکون داد و شان گفت
_ " حتما پسر خوب شد که اومدی"
لیام لبخندی زد و بعد دو تا پشت هری که داشت هنوز لوییو میبوسید زد که باعث شد هری کمی جا به جا شه و لباش از روی لبه ای پسر مقابلش برداشته شه و همون موقع زین خنده ایی بلند کرد و با هیجان فریاد زد
" هری استایلز تو یه بازنده ایی!!"
هری که کمی عرق کرده بود دستی به موهای تقریبا بلندش کشید و با نفس نفس جواب داد
* " تقصیر لیامه پسر!
من هنوز اون قدر نفس کم نیاورده بودم"زین شونه ایی بالا انداخت و بعد بلند شد و وسط خونه درست پیش لویی رفت و دست اون پسرو بالا گرفت و با صدای بم شدش بخاطر مصرف زیاد الکل گفت
" برنده امشبمون لویی تاملینسونههه!"
و همه دست زدن و بطری های آبجو شونو بخاطر لویی بالا بردن و به سلامتیش نوشیدن.
YOU ARE READING
[•••Two Ghosts•••] [ Z.M][L.S][N.Sh]
Fanfiction[ما بِه تَن دوئیم وَ اَندَر روح یِک.....!] . . . . . .