[Pls Vote and Cm]
زین پِکی از سیگارش زد و دودشو توی هوا فرستاد و به بقیه داستان هیجان انگیز لویی گوش سپرد.
لویی با هیجان در حال تعریف کردن داستان و بلا هایی که قرار بود سر استایلز در بیاره حرف میزد و میکی هم که از اون شب رفیقشون شده بود کنارشون نشسته بود و از ساندویچش گاز میزد و گوش میداد.
-" خلاصه که
این پسره پولدار قراره حسابی بره سرکار.."لویی گفتو بلند خندید و میکی هم با دهن پر خندید و زین تنها پک دیگه ایی از سیگارش زد.
لویی به چهره درهم زین خیره شد .
" زین..اتفاقی افتاده؟ "
زین نگاهشو از زمین کند و به دوستش داد
" نه.... فقط یه مسئله ریز ذهنمو درگیر کرده"
لویی سری تکون داد و دوباره از میکی پرسید
" راستی رفیق خوش اخلاقت کجاست؟"
میکی لقمه توی دهنشو قورت داد و بی تفاوت گفت
" نمیدونم.... گفت کار داره و رفت "
لویی آهانی گفت باز شروع کرد..
انرژی اون پسر امروز به اخرین حد خودش رسیده بود!
" گایز..
من به یه پارتی احتیاج دارم کسی امشب پارتی نداره؟"میکی سری تکون داد و جواب داد
" نه مَرد..!
فقط چند روز به امتحانا مونده کسی پارتی نمیگیره"لویی یدونه توی سرش زد و کلافه نالید
" حالا باید این پسره خُشکو کدوم گوری ببرم!"
میکی شونه ایی بالا انداخت و گفت
" میتونیم خودمون پارتی بگیریم.."
زین اخم کرد و گفت
" و به چه مناسبت میخوای مهمونی بگیری؟"
میکی یه گاز دیگه از ساندویچ سردش زد و با دهن پر گفت
" چمیدونم!
مصلا میتونیم بازگشت لیام به زندگیه تخمی وارانشو جشن بگیریم..!"لویی که انگار جرقه ایی توی دهنش زده شده باشه با هیجان گفت
" اره همینه..!
من استایلزو میارم زین هم دوست پسر کوچولوشو و خب.. تو هم...."میکی سریعا گفت
" عام.. چطوره اون پسر مو قرمزه هم دعوت کنیم؟"
زین خندید ..
همون شب فهمیده بود که میکی صد در صد استریت نیست!
لویی که برنامش جور شده بود و باری از روی شونه هاش برداشته شده بود و تازه تونست نفس راحتی بکشه و همون موقع زین نگاهی به ساعت قدیمی و رنگو رفتش انداخت و گفت
VOCÊ ESTÁ LENDO
[•••Two Ghosts•••] [ Z.M][L.S][N.Sh]
Fanfic[ما بِه تَن دوئیم وَ اَندَر روح یِک.....!] . . . . . .