نگاه مکنه‌ها بین جین و هوسوک می‌چرخید که پنج تا صدا باهم گفتن هیچی!
اخم یونگی پررنگ‌تر شد، این همه ضایع بازی برای هیچی نبود. مشکوک به نامجون و مک نگاه کرد که درجواب شونه‌هاشون رو بالا انداختن.
صدای شکم خالی‌اش بهش اجازه‌ی کنجکاوی بیشتر رو نداد و بی حوصله گفت:
+ حالا هر چی، جین رامن آماده است؟
جین: آره گربه‌ی شکمو، حاضره.
جین ظرف رو از روی گاز برداشت و به سمت میزی که دیشب روش رو خالی کرده بودن تا پوکر بازی کنن رفت. به قیافه‌ی حرصی یونگی نگاه کرد و با تعجب گفت:
جین: چی شده یونگی؟
+ تو می‌دونی من خوشم نمیاد بهم بگن گربه ولی بازم گربه صدام می‌زنی.
یونگی گفت و به دماغش چین داد. این کاری نیست که گربه‌ها موقع عصبانیت می‌کنن؟
جین: انقد مثل گربه رفتار نکن تا بهت نگیم گربه، حالا هم قهر نکن بیا شامت رو بخور که هنوز از دستت ناراحتما!
یونگی نفسش رو با فشار بیرون داد و سراغ ظرف غذا و چاپ استیک‌های کنارش رفت. تقریبا ظرف غذای همه خالی شده بود که یونگی بحث مسابقه‌ی دریفت رو باز کرد.
+ هیونگ می‌خوام یه مسابقه دریفت تو منطقه راه بندازم... تا هم هوسوک رو معرفی کنم هم مهارتش رو به... بقیه نشون بدم.
هیونگ خاصی مد نظرش نبود ؛ طبق عادت همیشه قبل از صحبت کردن با برادرهاش کلمه‌ی هیونگ رو به کار می‌برد و وسط حرفش، مکث می‌کرد تا رامن تو دهنش رو قورت بده و دوباره دهنش رو پر کنه.
نامجون: فکر خوبیه، زمان زیادی از آخرین مسابقه‌ای که توی منطقه غربی برگزار کردیم می‌گذره. افراد منطقه‌های دیگه وقتی برای خریدن قطعات یدکی میان ازم می‌پرسن توی منطقه مسابقه داریم یا نه.
جونگ‌کوک هم پیشنهاد خودش رو مطرح کرد.
کوکی: تازه می‌تونی...این مسابقه رو توی برنامه‌ی ثابت کورس‌ها هم بذاری! سبک‌های جدید همیشه طرفدار دارن. تازه کسایی که دریفت می‌کشن و نمی‌تونن تو کورس‌های منطقه‌ها شرکت کنن هم میان.
جیمین چاپ استیک‌هاش رو از توی کاسه درآورد و به سمت یونگی گرفت.
چیم: راست میگه، پول بیشتری شرط بندی می‌کنن و کورس از یکنواختی درمیاد. مردم عاشق سبک مسابقه‌های توکیو هستن.
هوسوک کف دستاش رو به هم زد و با لحن حق به جانبی گفت:
- دیدین، این دقیقا ایده منه، یکم نمایش نظر خیلی‌ها رو جلب می‌کنه.
ته: هیونگ رقص ماشین هم ایده‌ی جالبیه‌ها! چندماه پیش یک نفر اومد گاراژ و به کوک گفت کمک فنرهای خیلی قوی و جک هیدرولیک براش کار بذاره، بعد هم ماشینش رو داد به من یه طرح عجیب روش بندازم.
YOU ARE READING
ᯓ 𝐋𝐢𝐟𝐞 𝐎𝐟 𝐀 𝐑𝐚𝐜𝐞𝐫
Fanfictionᯓ Street Race S1 [ Completed ] مین شوگا؛ رئیس سرد منطقه غربی. کسی که توی زندگیش فقط جای پدال گاز، طعم آمریکانو و کم خوابی رو خوب میشناسه و گوشه چشمی به کلمه سه حرفی "عشق" ننداخته -این یه دروغه، دروغ محض. اون عاشق ماشینش و شرط بندی‌های شبانه‌ست- شاید...
