ᯓ 18: Stupid mafia film

1.1K 170 23
                                    


چشم‌هاش رو باز کرد و به روشنایی اطرافش فحش داد. چرا هر وقت چشم‌هاش رو باز می‌کرد نور آفتاب توی تخم چشمش می‌تابید؟

دستش رو با هزار زحمت روی چشمش گذاشت تا دوباره بخوابه، چرا انقدر خسته بود؟ اون که دیروز فقط تمرین کرده بود و مسابقه و...

- فاااکک...

پتو رو از روی خودش کنار زد و روی تخت نیم خیز شد، اما این کارش فقط باعث شد صدای دادش دوباره توی کل سوییت بپیچه.

- اوه فاااککک!

همون طور که از درد اخم کرده بود صدای باز شدن در توی اتاق پیچید و بعد از مقدار زیادی بخار، موهای خاکستری و خیسی از پشت در نمایان شدن.

+ چه خبره؟ سوییت رو گذاشتی روی سرت!

هوسوک سرش رو به سمت صدا چرخوند و با بالاتنه‌ی خیس یونگی که از لای در حمامِ داخل اتاق بیرون اومده بود مواجه شد.

آب دهنش رو قورت داد و تو مغزش داد زد الان وقت محو شدن توی بدن خیس و سفید یونگی نیست. پتو رو روی بدن برهنه‌اش کشید و کمی تکون خورد که باعث شد باسنش تیر بکشه و چهره‌اش رو توی هم جمع کنه.

- از من می‌پرسی چه خبره گربه‌ی وحشی عوضی؟ توی هورنی دیشب من رو به زور بفاک دادی اون وقت من چه خبرمه؟

یونگی شباهت بی بدیلی بین هوسوک و دخترهای پریود می‌دید، پس ترجیح داد فعلا زیاد باهاش کل کل نکنه. البته حدس می‌زد پسر به این راحتی‌ها قضیه رو تموم نکنه.

+ آه خیلی خوب خیلی خوب! آم، یک دقیقه صبر کن.

داخل حمام رفت و بعد از چند دقیقه با حوله‌ی تن پوشی برگشت. درحالی که کمربند حوله رو سفت می‌کرد کنار هوسوک ایستاد و پرسید:

+ الان چی میخوای؟

پسر موطلایی با حرص چشم‌هاش رو گرد کرد و توپید:

- یکم کاهش توی میزان پررویی تو، یه حمام تمیز، چند ساعت استراحت و یه وعده‌ی غذایی مفصل.

+ امر دیگه‌ای؟

- می‌تونی کمرم رو هم ماساژ بدی گربه‌ی وحشی هورنی!

+ من نه وحشی‌ام نه هورنی، عوضی!

- پس کی بود دیشب جرم داد؟

+ تو نازک نارنجی هستی به من چه؟

- تو دیکت گنده تر از مغزته نمی‌فهمی!

+ دیشب که صدای ناله‌هات سوییت رو پر کرده بود نظر دیگه‌ای راجب دیکم داشتی، یه چیزی تو مایه‌های "عالی"!

و هوسوک روش رو برگردوند تا یونگی نبینه گونه‌هاش قرمز شدن و لبخند احمقانه‌ای روی لب‌هاش اومده.

ᯓ 𝐋𝐢𝐟𝐞 𝐎𝐟 𝐀 𝐑𝐚𝐜𝐞𝐫Where stories live. Discover now