❁Thirteen❁

9.4K 1.4K 387
                                    

🔖 این قسمت رو با آهنگ And I'm here - kim kyunghee گوش بدید ( یکی از آهنگای سریال گابلینه :) )🔖

*kook*

وقتی یونگی بهش زنگ زده بود ، هزاران هزار فکر بی راه به ذهنش خطور کرده بود ، اما با رسیدن به آپارتمانش و دیدن سوکجین هیونگش تونسته بود نفس آرومی بکشه .

تهیونگ هم مثل یه جوجه اردک دنبال جانگکوک راه افتاده بود و باهاش به آپارتمان برگشته بود .

-هیونگ...

جانگکوک گفت و رو به روی سوکجینی که کنار پنجره خوش منظره خونه جانگکوک ایستاده بود تعظیم کوتاهی کرد .

سوکجین تنها اومده بود ، خبری از بادیگارد هاش نبود ، با همون کت و شلواری که سر مسابقات پوشیده بود

-بهت تبریک میگم جانگکوک ، تو مرحله اول رو رد کردی

-متشکرم هیونگ .

و بعد بدون طاقت از جانگکوک پرسید

-تو میدونستی؟!

جانگکوک لبشو گاز گرفت و زیرچشمی به یونگی نگاهی کرد ، سپس آهی کشید و سرشو تکون داد

-بله هیونگ...میدونم چقدر این مسئله براتون مهمه...من و یونگی میخواستیم بهتون بگیم...ولی...

یونگی وسط حرف جانگکوک پرید

-راستش من دو دل بودم برای گفتن...

سوکجین ابرویی بالا انداخت و سمت یونگی برگشت

-برای چی دو دل بودی؟!

یونگی لبشو گزید

-اون پسر خیلی فرق میکنه...اون چیزی رو نمیدونه و...و من‌ نمیخوام که ازم گرفته بشه!

سوکجین با دقت به یونگی نگاه می‌کرد ، بعد سکوتی کوتاه ، سوکجین سرشو تکون داد

-درسته...تو بهش عادت کردی...

سوکجین آهی کشید و سرش رو آروم تکون داد ، و با لحن ملتمسانه ای که هیچ کدوم از پسر ها انتظار نداشتن از یونگی درخواست کرد

-من ازت نمیگیرمش...ولی میتونم اینو بخوام که ببینمش؟!

یونگی از اون حالت عاجزانه سوکجین ، مردی که هیچوقت سر هیچ چیز کوتاه نمیومد و شخصیت فوق العاده قوی ای داشت متعجب شد .

جیمین باید خیلی برای سوکجین مهم باشه...

-چرا که نه هیونگ!

یونگی به اتاق رفت تا جیمین رو بیاره ، جانگکوک به سوکجینی که مدام از نگرانی کت اش رو صاف میکرد خیره شد .

پریشون...
نگران..
و مشتاق...

تنها واژه هایی بودن که سوکجین رو توصیف می‌کردن ، تهیونگ نزدیک جانگکوک شد و کنار اون پسر ایستاد ، میدونست جانگکوک توی وضعیت خوبی نیست و نیاز به استراحت داره .

Lips on your skin|KookvWhere stories live. Discover now