🔖 حتما حتما حتما قسمت دومی که مربوط به کوک هست رو با آهنگ Still with you جانگکوک گوش بدید! حتمااا! نبینم بدون این آهنگ گوش دادینا! 🔖
* kook *-من لامصب سه روز دیگه مسابقه دارم!
جانگکوک تمام مدتی که تهیونگ رو به آپارتمانش آورده بود ، از اینکه نمیتونست با برنامه به تمریناتش برسه شاکی بود .
چپ میرفت غر میزد ، راست میرفت غر میزد!
تهیونگ تمام مدت روی تخت جانگکوک به پهلو دراز کشیده بود و به رژه رفتن های جانگکوک و حرص خوردن هاش نگاه میکرد .
-آخه الان وقت مریض شدن بود؟!
دور دیگه ای زد و یکهو مثل برق گرفته ها ایستاد
-اگه بیماریت به من منتقل بشه چی؟! اگه منم بیمار شم و به یوکی ببازم چی؟!تهیونگ دندوناشو روی هم فشار داد ، درسته که بدنش درد میکرد و تب داشت ، اما دیگه از دست جانگکوک خسته شده بود ، اون طوری رفتار میکرد که انگار همه چیز تقصیر تهیونگ بود!
با بیحالی دستشو تکیه گاه بدنش کرد و بلند شد
-چرا بلند میشی؟! مگه نمیبینی تب داری پس استراحت کن دیگه!
تهیونگ اخماشو توی هم جمع کرد
-میخوام برم!
جانگکوک دستاشو توی هوا تکون داد
-میخوای بری؟! این همه راه الکی آوردمت اینجا؟ مسخره کردی منو؟!
تهیونگ از شدت عصبانیت به لرزش افتاد ، انگشت هاشو توی کف دستش فشار داد و با صدایی که به زور از گلوش بیرون میومد سر جانگکوک داد کشید
-میخوام برم هر قبرستونی غیر از جایی که تو توش باشی!!به سختی نفس میکشید ، جانگکوک از فریاد تهیونگ متعجب شد و لحظه ای احساس گناه کرد ، مریض شدن تهیونگ دست خودش نبود ، درضمن اون از جانگکوک طلب کمک نکرده بود ، خود جانگکوک تهیونگ رو به آپارتمانش آورده بود .
لباشو روی هم فشار داد و دست تهیونگ رو گرفت ، تهیونگ آخی گفت و دستش رو از دست جانگکوک بیرون کشید
-بهم...دست نزن...
جانگکوک اخمی کرد و بازوی تهیونگ رو محکم تر گرفت و روی تخت هل دادتش ، چهره تهیونگ توی هم جمع شد و ناله ای کرد
- دیگه حق نداری بهم بگی کی بهت دست بزنم کی بهت دست نزنم! یادت رفته معامله امون رو؟!
تهیونگ نفس های داغشو توی صورت جانگکوک خالی کرد و درحالی که دندون هاشو روی هم میسایید گفت:
-تو نفهمی؟! اره نفهمی! یعنی حتی نمیتونی بفهمی بدنم درد میکنه؟! مثل وحشیا باید چنگ بزنی بهم؟! حتما باید از درد بمیرم و چالم کنی تا بفهمی چرا ازت میخوام بهم دست نزنی؟!
YOU ARE READING
Lips on your skin|Kookv
Random[] Completed [] •• - " من مجانی برات مسابقه نمیدم کیم تهیونگ! باید در ازای بدهکاریای تو به اون هیوک عوضی یه چیزی هم نصیب خودم بشه ، درست نمیگم؟!" - "من...من چیزی ندارم که بهت بدم جانگکوک..." - " اشتباه نکن! تو خودتو داری! " •• Kookv 🔞 •• - " میخو...