ممنون که ووت میدید و کامنت میزارید.♡~♡
.
.
.
.صدهزار سال قبل_آسمان هفتم
"جناب جونگین؟ اینجا هستید؟"
جونگین ادامه بال های بلندش رو با دست جمع کرد و بیشتر زیر میز مچاله شد تا مبادا نگهبانی که تا اونجا دنبالش کرده بود، پیداش کنه و مجبور شه دوباره به اتاقش برگرده.
جونگین صدساله دوران پر تنش بلوغ رو سپری می کرد و خب طبیعی بود توی این دوران از دست اون دترمیناتیو های عصا قورت داده کلافه بشه و کمی آزادی طلب کنه!
بالاخره نگهبان خسته شد و رفت تا بقیه قسمت ها رو به دنبال فرشته جوان بگرده و جونگین از این فرصت استفاده کرد تا مخفیگاهش رو ترک کنه و کش و قوصی به بالهاش بده.
لبخند بزرگی مهمون لب های خوش فرمش شد. حالا میتونست هر جا که دلش میخواست بره!
با یه پرش بالهاش رو از هم باز کرد و به سمت انتهایی ترین قسمت آسمان هفتم پرواز کرد.
جایی که درختان تنومند طوری کنار هم قرار گرفته بودند که انگار بهم گره خوردند و تونل عمیقی به سمت زمین های معلق * به وجود آورده بودند.
و جونگین...عاشق اونجا بود!
اون قسمت از آسمان هفتم هیچ قانونی نداشت. رفت و آمد برای همه موجودات آزاد بود و هر اتفاقی که توی اون منطقه رخ می داد هیچکس حق دخالت کردن در اون رو نداشت.
همین باعث میشد که جونگین از اون منطقه خوشش بیاد.
وارد تونل درختی شد. حالا با آرامش بیشتری بال می زد و پیش می رفت.
هر چقدر به انتهای تونل نزدیک تر میشد احساس می کرد هوا گرم و گرم تر میشه.
چندباری به اینجا اومده بود اما این دفعه اول بود که همچین حسی داشت.
اصولا اون منطقه آزاد ساکت و بدون تردد بود ولی حالا...
چشم هاش رو کمی باریک کرد و دقیق شد. مثل اینکه شخصی انتهای تونل ایستاده بود.
اولین چیزی که تونست تشخیص بده رنگ به شدت تیره ی پوست اون موجود بود.
با خودش گفت:"اوه! حتی از منم تیره تره!!"
پوست جونگین تقریبا از تمام ساکنین آسمان هفتم تیره تر بود و حالا داشت به کسی نزدیک میشد که ... شاید به سیاهی ه شب بود!
دو متر باقی مونده بود و حالا میتونست شاخ های قرمز رنگش رو که انگار از لابلای موهای برفیش بیرون زده بودند رو ببینه.
روی تنش رگه های قرمز رنگی پیدا بود که کاملا با چشم و شاخ های سرخش تفاهم داشت.
مسیر باقی مونده رو بال زد و حالا درست مقابلش ایستاده بود.
YOU ARE READING
𝓵𝓪𝓼𝓽 𝓼𝓶𝓲𝓵𝓮 𝓸𝓯 𝓽𝓱𝓮 𝓶𝓸𝓸𝓷 "ᵏᴬᶤʳᶤᶳ"
Fanfictionاخطار: خوندن این فیک به افراد زیر ۱۵ سال توصیه نمیشه!⚠️ *** نام فیک: آخرین لبخند ماه کاپل اصلی: کایریس کاپل فرعی: چانسو، هونهان، ویکوک ژانر: فانتزی، اسمات، عاشقانه، کمی کمدی نویسنده: تازا [کامل شده] *** فرشته ای👼 که گذشته اش رو رها کرده و شیطانی👿...