Ch21.Trust Me🔞

2.3K 118 1K
                                    


' بالاخره داشت اتفاق میفتاد'

کاملا کنترلمو از دست داده بودم.

حس کردن بدنش که زیرم پرس شده بود باعث شد تمام بدنم گرم شه.

بعد از چند دقیقه، بوسه مون خشن تر شد، همینور که دمای هوای بینمون زیاد شده بود.

بیشتر میخواستیم.

وقتی شروع کرد به چنگ زدن به پشتم و با اشتیاق زیادی سعی میکرد من رو به طرز غیرممکنی به خودش نزدیک کنه، از لذت توی دهنش ناله کردم.

در حالی که تلاش میکردم جلوی خودمو بگیرم نفس نفس زنان خودمو عقب کشیدم.

وقتی چشمای گرسنه جنی رو دیدم که باز میشدند و تشنه بهم نگاه میکردن، بیشتر تحریک شدم.

"ش...شاید باید ت...تمومش کنیم و بریم بخوابیم."
درحالی که نفس نفس میزدم، گفتم.

جنی حرفمو نادیده گرفت و خودشو بالا کشید و لباش رو به گردنم چسبوند، طوری که باعث شد یه ناله از بین لبای متورمم در بره.

وقتی نقطهٔ حساس گردنمو پیدا کرد، حس کردم نفسم برید؛
که این از چشم های جنی دور نموند و باعث نقش بستن یه پوزخند شرور رو لب های پفکیش شد.

به آرومی شروع به مکیدن گردنم کرد.

"جنی"
با لذت ناله میکنم،
حس اینکه پوستمو مارک میکنه رو دوست دارم.

وقتی عقب کشید، ناله ی ناراضی ای از بین لب هام خارج شد.

جنی صورتشو به صورتم نزدیک تر کرد؛ درحالی که یه پوزخند رو صورتش نقش بسته بود با لحن اغواکننده ای پرسید:
"داشتی میگفتی ؟"
همونطور که لبای کاملا متورم شده اش رو خیلی نرم رو لبام میکشید، زمزمه کرد.

" داری اذیتم میکنی."
یک دفعه چشمام از شهوت سیاه شد و لبخند پیروزمندانهٔ جنی رو دیدم.

کمی غرغر کردم و خشن به پشت، رو به عقب هلش دادم.

وقتی با این حرکت ناگهانیم به نفس نفس افتاد، پوزخند محوی روی لب هام بوجود اومد.

نگاهش رو بالا آورد و با دیدن چشم های گرسنه ام، زیرم لرزید.

"قراره از این کارت پشیمون شی."
درحالی که شهوت، کنترل بدنمو به دست گرفته بود، با لحن خماری زمزمه کردم.

خیلی آروم پایین تنه ام رو به بین پاهای جنی فشار دادم و آروم آروم شروع کردم به فشار آوردن و دورانی چرخیدن.

با شنیدن ناله اش بخاطر تماس داغ بینمون، دوباره پوزخند زدم.

دیدن صورت سرخ شده اش باعث شد بین پاهاش احساس خیسی کنم.

بدون اینکه حرکات شکنجه کننده و آرومم رو قطع کنم، شروع کردم به کشیدن زبونم روی استخوان های ترقوهٔ در معرض دیدش.

𝑩𝒓𝒆𝒂𝒌𝒊𝒏𝒈 𝑷𝒐𝒊𝒏𝒕✔Where stories live. Discover now