دکتر فاکیep4🔞💦🍆

3.5K 249 31
                                    

فقط کافی بود چشماهاش رو باز کنه تا اتفاقات شب گذشته مثل فیلم پورنی از جلوی چشمش رد بشه و لحظه ی بعد مثله دخترای پونزده ساله که واسه اولین بار به دوست پسرشون میدن خودشو زیر پتو قایم کنه و با ذوق به دو راند سکسی که داشت فکر کنه!

اما فقط چند لحظه کافی بود تا متوجه این بشه تو اتاق بار نیست!

پتو رو از روی سرش پایین داد و به اطراف اتاق نگاهی انداخت!

اتاق تم خاکستری و سفید بود که به سبک مدرن دکوراسیون چیده شده بود!

با صدای باز شدن در سرشو به سمت در برگردوند و پسری رو دید که شب گذشته سخت بفاکش داده بود!

+سلام!

در حالی که به سمت پنجره ی بزرگ اتاق می‌رفت گفت و پرده رو کنار کشید که پرتوهای نور خورشید به داخل اتاق راه پیدا کردن!

_سلام!

سکوت دلنشینی بینشون برقرار بود که جونگکوک ازش لذت میبرد!

+چرا تا دیدی بهت پیام ندادم رفتی با یکی بخوابی؟

با سوال یهویی که تهیونگ ازش پرسید کمی دستم پاشو گم کرد اما همون‌طور که پتو رو از روی پاهاش کنار میزد و روی تخت نشست جواب داد

_چرا باید منتظر بموندم تا بیای بفاکم بدی؟!

+چرا نباید منتظر بموندی؟!

_من یک هفته منتظر بودم! 

+یعنی کل صبر تو فقط یک هفتس؟! 

_اره! 

+من که بهت گفتم گوشیمو دزدیدن!

_من که علم غیب نداشتم!

+میتونستی بیای مطبم!

_من فکر کردم دیگه نمی‌خوای باهم سکس کنیم!

+اما من همچین حرفی بهت نزدم!

_همین که زنگ نزدی باعث میشد انگار گفته باشی!

+اما بازم دلیل قانع کننده ای واسه سکس کردن نبود !

_اصلا دلیل این بحث مزخرفو نمیدونم!...چرا یه جوری حرف میزنی انگار دوست پسرمی!

+من دکترتم و از لحاظ پزشکی سکس با آدمای دیگه باعث میشه پروستات عفونت کنه!

از جوابی که گرفت دهنش چند بار مثه ماهی بازو بسته شد اما چیزی نتونست بگه

_راستی من چجوری اومدم اینجا؟

به سمت صندلی کنار پنجره رفت و نشست

+دیشب بعد از راند دوم بیهوش شدی!...و خب من شب اوردمت خونم!

به سمت در اتاق رفت و قبل از بیرون رفتن به سمت جونگکوکی که روی صندلی نشسته بود برگشت

+میتونی از حمام استفاده کنی!... بعدش بیا غذا بخوریم!

𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦Where stories live. Discover now