دکتر فاکیep18🔞💦🍆

2K 167 25
                                    

بین پاهای تهیونگ نشسته بود و سرشو به سینش تکیه داده بود.

فعالیتی که انجام داده بودن خیلی ازش انرژی گرفته بود وخستگی رو توی تک تک سلولهای بدنش حس میکرد، میتونست اعتراف کنه تا قبل از استفاده از سکس توی خیلی دوست داشت امتحانشون کنه ولی میترسید اذیت بشه!...اما الان میتونست بگه فوق العاده تر از چیزی بود که فکرشو میکرد!

و دوست داشت توی سکس های بعدیشون هم از سکس توی استفاده کنن.

بوی وانیل و توت فرنگی که بینیش رو نوازش میکرد دوست داشت و براش شیرین و آرامش بخش بود!

دلش میخواست همینطور توی وان حموم در حالی که سرش روی سینه ی تهیونگه خودش رو به آغوش خواب بسپاره اما حرکت انگشتای تهیونگ رو پوستش بهش این اجازه رو نمی‌داد.

+تا حالا دلت خواسته تاپ باشی؟

سکوت بینشون رو شکست و سوالی که مدتی بود که توی ذهنش بود رو به زبون آورد.

مدت ها بود به این فکر میکرد چرا جونگکوک تا حالا نخواسته تاپ باشه چون از لحاظ بدنی کاملا با تهیونگ برابر بود و شاید تفاوت دیده نشدنی بینشون وجود داشت و مهم تر از همه جونگکوک هم یه پسر بود!

چند تا پلک زد تا چشم های خستش دید بهتری به محیط اطرافش داشته باشه و جواب داد

_خب راستش درسته دلم خواسته تاپ باشم اما، لذتی که توی باتم بودن حس میکنم رو توی تاپ بودن حس نکردم.

هومی کرد و حرکت انگشتاش رو از کمر جونگکوک به زیر شکمش برد

+تا حالا امتحانش کردی؟

با دستش کمی از کف توی وان رو جمع کرد و با انگشتاش باهاش بازی میکرد!

_اره، اما زیاد خوشم نیومد!...بیشتر از اینکه دوست داشته باشم پارتنرمو تحت کنترل بگیرم، دوست دارم تحت کنترل گرفته بشم!‌...چرا پرسیدی؟

با انگشتاش پهلو هاش رو به آرومی نوازش میکرد +کنجکاو بودم، همین!

بوسه ای ریزی روی گردن جونگکوک گذاشت و به آرومی کمی کمر جونگکوک رو از خودش فاصله داد و با احتیاط بلند شد و از وان خارج شد و با گرفتن دست جونگکوک کمک کرد تا از وان بیرون بیاد!

سمت دوش رفت و دمای آب رو تنظیم کرد و با دراز کردن دستش، دست جونگکوک گرفت تا با هم بدناشون رو بشورن.

توی دستش کمی شامپوی توت فرنگی ریخت و با آرامش انگشت هاش رو بین موهای پسر کوچیکتر میکشید و موهاش رو به شامپو آغشته کرد  متوجه خستگی و خوابالودگی جونگکوک شده بود به همین دلیل خودش جونگکوک رو حموم میکرد  بعد از اینکه حموم کردنشون تموم شد حوله ای دور پایین تنش پیچید و حوله ی تن پوش جونگکوک رو تنش کرد از حموم بیرون رفت و جونگکوک هم پشت سرش بیرون اومد و به سمت تختش رفت و دراز کشید و چشماشو بست!

𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦Where stories live. Discover now