دکتر فاکیep25🔞💦🍆

2.4K 212 82
                                    

قدم های آرومی برمیداشت تا پسر کوچیکتر بتونه قدم هاشو باهاش یکی کنه.

_لعنت...دستمال حریریِ توی باسنم روی مخه!

خیلی آروم زمزمه کرد و دستی به موهای بلوندش که کمی خیس شده بودن کشید.

پوزخندی زد و دستشو به سمت کمر جونگکوک برد و خیلی آروم دستش رو باسن پسر رسوند نرم مالیدش.
+رو مخه ولی، تو حسش رو دوست داری!

کلافه آهی کشید.

تهیونگ درست می‌گفت از اون حس خوشش میومد و باعث بیقراریش میشد، جوری که دلش میخواست خودش پیشقدم شه و راند دوم رو خیلی سریع با سواری گرفتن از دیک خوش سایز تهیونگ شروع کنه و به کام برسه.

لیوان نوشیدنیش رو از روی میز بلند کرد و محتویات درونش رو نوشید و لیوان رو کمی محکم روی میز گذاشت و دستش رو توی جیبش فرو کرد و به آدم های نیمه هوشیار توی باغ نیم نگاهی انداخت.

سهون و لوهان از اومدن مهمون ها تشکر کرده بودن و بعد از صحبت های کوتاه و صمیمانشون گفته بودن مهمونی تا صبح ادامه داره و همه رو به ادامه ی نوشیدن و رقصیدن دعوت کرده بودن.

جیمین و یونگی رو بعد از برگشتن نتونستن پیدا کنن و خب دو تا خراب نمیتونن فکرای خوبی راجب غیب شدن ناگهانی اون دو داشته باشن پس فقط به هم نگاه کردن و پوزخند زیبایی روی لب های هر دو پسر دیده میشد.

صفحه گوشیش رو روشن کرد و ساعت چهار و سی و چهار دقیقه صبح رو نمایش می‌داد.

گوشیش رو توی جیبش برگردوند و سمت تهیونگ برگشت.

اون همچنان داشت با فیلیکس، کسی که به گفته ی پسر بزرگتر دوست پسر هیونجین، همکار تهیونگ بود.

اون پسر واقعا صدای بم و جذابی داشت، قد نسبتا کوتاهی داشت و با موهای بلوند یخیش که اونو چند درجه جذاب تر از حد معمول میکرد زیادی ایده آل بنظر می‌رسید و میتونست سلیقه ی هیونجین رو تحسین کنه.

کاریزماتیک، شاید تعریف درستی ازش بود‌!

اندام زیبا و اغواگری داشت که توی اون کت و شلوار مشکی رنگِ جذب در حالی که انحناهای ریز بدنشو به نمایش گذاشته بود و پیرهنی زیر کتش به چشم نمیخورد، سخاوتمندانه ترقوه های برجسته و خواستنیش رو در معرض دید قرار داده بود.

و البته هیکی پررنگی که معلوم بود به تازگی شکل گرفته کنار ترقوه ی سمت راست پسر مو یخی توجه ها رو جلب میکرد و همش برمیگشت به پسر چشم عسلی که دستش رو دور کمر فیلیکس انداخته و با پوزخند هرازگاهی نگاهی به اون هیکی ارغوانی می‌نداخت و دوباره توی بحث شرکت میکنه.

دستشو نوازش وار روی بازوی تهیونگ کشید تا بهش توجه کنه.

+چیزی شده؟

𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦Место, где живут истории. Откройте их для себя