برای چند لحظه سکوتی بینشون برقرار شد.
و با به حرف اومدن جونگکوک سکوت بینشون شکست!
_اوه جیمینی...ما با هم بیشتر از یک ماهه که میخوابیم و این فقط یه بوسه ی خیلی عادی بود!
و خنده ی کوتاهی همراه با پایان دادن جملش کرد!
~باشه تو راست میگی!...کجا با هم آشنا شدین؟
و خب جونگکوک با ذوق کمی پنهانی جواب داد
_یادته که، من تحریک نمیشدم؟
با لحن گیجی گفت
~اره!؟
_ تو بهم پیشنهاد دادی برم پیش یه سکس تراپ و، منم رفتم!
چشماش روی صورت جونگکوک زوم شده بود
~خب؟!
_من توی مطب تحریک شدم و به سکس تراپم درخواست سکس دادم!
~فاک یو بچ!...تو حتی به اون سکس تراپ هم رحم نکردی!
تهیونگ خنده ی ریزی کرد و جونگکوک دوباره لب زد
_من با سکس تراپم خوابیدم!...و اون سکس تراپ تهیونگ بود!
~وات د فاکککککک!
برای بار دوم توی اون شب صدای جیغ جیمین گوشهاشون رو نوازش کرد!
~یعنی تو همون اولین دیدار سکس کردین؟!...شما دیگه مرزای هورنی بودنو جابه جا میکنید!
گفت و قلپ دیگه ای از نوشیدنیش خورد تا گلوش رو که بخاطر جیغ زدن هاش دورگه شده بود صاف کنه!
جونگکوک پوزخندی زد به صندلیش تکیه داد!
+خب...جیمین شی!
در حالی که دستاشو روی سینش به هم گره زد گفت با صدا شدنش نگاهشو از لیوانی که روی میز میزاشتی گرفت و کمی بالا آورد و به صورت تهیونگ داد و سوالی نگاش کرد!
+درسته جونگکوک جوابتو نمیداد، اما چرا تو هم یک ماهه دیگه به دیدنم نیومدی!...عاح باید فکرشو میکردم فقط بخاطر اون پسره یو...
~یاااااا کیم تهیونگ، سعی نکن حرفتو کامل کنییییی!
با جیغ دیگه ای که زد جونگکوک با تعجب نگاهی به جیمین و بعد به تهیونگ انداخت.
چشماشو ریز کرد و با حالت مشکوکی به جیمین نگاهی انداخت و از تهیونگ پرسید
_موضوع چیه؟
تهیونگ پوزخندی به جیمین که معذب تو جاش نشسته بود زد!
انگار اینجا فقط جونگکوک نبود که چیزی رو پنهان کرده بود!
+خب... جونگکوک راستشو بخوای جیمینی با..
~من دو ماهه دوست پسر دارمممم!
با صدای بلندی اعلام کرد!
و پوزخند تهیونگ پرنگ تر شد!
_جیمین...تو دو ماهه فاکیه دوست پسر داری!...و من الان باید بفهمم؟
YOU ARE READING
𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦
Fanfictionجونگکوک یه پسر گی که هر بار بزنه بالا سکس میکنه، یهو بدون هیچ دلیلی دیگه شق نمیکنه و بعد از امتحان کردن راه های مختلف به سکس تراپ مراجعه میکنه! چی میشه اگه تو مطب سکس تراپ تحریک بشه و به اون دکتر هات درخواست سکس بده...؟! نویسنده: Xyoogi وضعیت: چند...