دکتر فاکیep24🔞💦🍆

2.4K 177 42
                                    

میشد گفت این عروسی با همه ی عروسی ها فرق داشت و خب کاملا عادی بود اون فقط یه جشن فرمالیته بود چون، توی کره ازدواج دو همجنس هنوز قانونی نبود و اونا توی یه کشور دیگه ازدواج کرده بودن و جشنشون رو مثله یه پارتی برگزار کرده بودن.

همزمان با ورودشون متوجه شدن اون سالن فقط اتاقکیه که با در بزرگی به یک باغ بزرگ متصل میشه.

پیشخدمتی که جلوی در ایستاده بود با دیدن دو مرد جوان سینی سرو نوشیدنی های الکلی رو به سمتشون گرفت و جونگکوک دو جام مارتینی برداشت و یکیشو به پسر کنارش با کت و شلوار سفید داد.

کمی به پسر مو بلوند نزدیک شد و لب هاش رو به گوش پسر نزدیک کرد.

_به جیمین زنگ زدی؟

سرش رو برگردوند و ایندفعه پسر مو بلوند لبهاش  و به گوش تهیونگ نزدیک کرد‌.

+بهش پیام دادم، همین‌ اطرافه!

تهیونگ با سر تایید کرد و به جونگکوک پیشنهاد داد تا پیدا شدن جیمین به سمت یه میز برن.

و فقط کافی بود تا به سمت اون میز برن تا جیمینی  در کنار پسری که موهای پرکلاغی رنگی داشت براشون دست تکون بده و به سمت میز خودش اونا رو هدایت کنه و همزمان در گوش پسر کنارش چیزهایی لب میزد.

با لبخند قشنگی به دو پسر جذاب رو به روش لب زد.

~سلام!

پسر مو سیاه در حالی که دست راستش رو از توی جیبش بیرون آورد به سمت تهیونگ دست کشید.

•سلام!

دست دادنشون فقط ثانیه های کوتاهی طول کشید و بعد یونگی دستشو به سمت جونگکوک برد.

‌.
.
.

آسمون، تاریک و نیمه های شب بود اما اون جشن همچنان ادامه داشت، میشد نگاه های عاشقانه ی لوهان و سهون به همدیگه و لمس های گاه و بی گاهشون روی بدن همدیگه رو دید.

جونگکوک با جیمین می‌رقصید و هر کس از دور به اون دوتا نگاه میکردن فقط میتونستن بگن خیلی بوی فرندن اما فقط خودشون بودن که میدونستن چیزی جز دوتا دوستِ زیادی گی نیستن.

بدنشون گرم بود و نوشیدنی الکلیشون اثرش رو گذاشته بود.

صدای خنده های سرمستانشون توی موزیک غرق میشد و لب زدن های زیر گوش همدیگرو ادامه میدادن.

کمی عرق کرده بودن و تارهای موهاشون خیس شده بود و ازشون دوتا فاک بوی هات ساخته بود.

ریتم نفس هاشون نامنظم و قلبهاشون ریتم خودش رو گم کرده بود.

هر دو با خستگی به سمت میزی که تهیونگ و یونگی رو تنها گذاشته بودن قدم های آرومشون رو برداشتن.

𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦Место, где живут истории. Откройте их для себя