با صدای زنگ در، که لحظه ای متوقف نمیشد کمی چشماش رو از هم فاصله داد.
خمیازه ای کشید و دستهای تهیونگ رو از دور کمرش بلند کرد و آروم از روی تخت بلند شد، باکسرشو از روی زمین برداشت و بعد از پوشیدنش قدمهاشو برای خارج شدن از اتاق برداشت.
و قبل از خارج شدنش پیرهن سفید تهیونگ هم برداشت و تنش کرد.
"این دیگه چه خریه؟"
زیر لب گفت
و از پله ها پایین رفت و با قدم های تندی خودشو به در رسوند!
با باز کردنش و دیدن شخصی که دستش روی زنگ بود تعجب کرد.
اون یه پستچی بود!
مرد تقریبا سال خورده ای بود و قد متوسطی داشت.
لبخندی زد و از زنگ در فاصله گرفت
∆اوه سلام، براتون یه بسته دارم!
_سلام، یه بسته؟
∆شما آقای جئون هستید؟
_بله!
با نگاه کردن چیزی تو تبلت نقره ای رنگی که توی دستش بود لب زد
∆خودتون این بسته رو سفارش دادید!...لطفاً اینجا رو امضا کنید!
صفحه ی روشن تبلتش رو سمت جونگکوک گرفت تا امضا کنه!
_اوه!
دستی توی موهاش کشید قدمی به جلو برداشت و با انگشتش رو صفحه لمسی تبلت امضاش رو زد!
بسته تقریبا کوچیکی رو به سمت جونگکوک گرفت و با قرار گرفت انگشتهای جونگکوک دورش تعظیم کوتاهی کرد و به سمت موتور سفید رنگی که کنار خیابون پارک شده بود رفت!
قدمی به عقب رفت تا درو ببنده که دستهایی دور کمرش حلقه شد و نفس های گرمی رو زیر گوشش حس کرد، و اون بوی عطر خاص.
+کی بود؟
با صدایی که بخاطر تازه بیدار شدنش دورگه بود گفت و صورتش به گردن جونگکوک کشید.
_پستچی بود، کِی بیدار شدی؟
گفت و در رو بست
+همون موقع که از اتاق رفتی!...پیراهنم توی تنت خیلی جذابه!
لبخندی زد کمی سرشو سمت تهیونگ برگردوند.
_بیا صبحانه آماده کنیم تا جیمین هم بیدار شه!
از بین بازو های تهیونگ بیرون اومد و با گرفتن دستش هر دو به آشپزخونه رفتن! به بسته ای که روی میز گذاشته بود اشاره کرد
+اون چیه؟
نیم نگاهی به بسته انداخت و از توی یخچال مشکی رنگ پاکت شیر رو بیرون آورد!
_انگار خودم سفارش دادم!...اما یادم نیست کِی!
هومی گفت و از روی صندلی بلند شد
YOU ARE READING
𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦
Fanfictionجونگکوک یه پسر گی که هر بار بزنه بالا سکس میکنه، یهو بدون هیچ دلیلی دیگه شق نمیکنه و بعد از امتحان کردن راه های مختلف به سکس تراپ مراجعه میکنه! چی میشه اگه تو مطب سکس تراپ تحریک بشه و به اون دکتر هات درخواست سکس بده...؟! نویسنده: Xyoogi وضعیت: چند...