به چارچوب در تکیه داد و گفت
+مطمئنی نمیخوای بمونی؟
در حالی که سعی میکرد درد بدی که تو پایین تنش میپیچه نادیده بگیره خم شد و بند بوت های سیاهشو بست
_اوه تهیونگ منم دوست داشتم بمونم و بازم باهات سکس کنم اما یه کار فوری برام پیش اومده...باید برم!
لبخندی زد
+باشه بیبی درک میکنم!
از روی صندلی بلند شد و به سمت در رفت
_بهم زنگ بزن!...شمارمو داری دیگه؟!
+باشه کوک!...شمارتو یه بار تو گوشیم سیو کردی!...و روی یه عالمه برگه هم نوشتی و به همه جا چسبوندی، قاعدتاً دیگه دارمش!
سعی میکرد دردی که داره رو نشون نده و درو باز کرد و بیرون رفت
_فقط میخواستم مطمئن شم!
+اوکی بیب!...انگار درد داری...میخوای برای بعد از ظهر بیای مطبم؟!
کمی تعجب کرد اما با اینحال جواب داد
_باشه اگه دردم خوب نشد میام اما فاک ایندفعه خیلی دردش عجیبه!
خنده ریزی کرد
+فکر کنم این دفعه یکم بهت سخت گرفتم!
چشماشو ریز کرد
_یکم؟!...تو حتی وقتی میخواستی سوراخمو تمیز کنی عضوتو داخلم فرو کردی و تا وقتی دوبار داخلم خالی نشدی درش نیوردی!
+یعنی تو راضی نبودی؟...پس کی بود که میگفت محکم تر بکوب...بیشتر میخوام؟!...عا
_ادامه نده!...باشه خودمم میخواستمش!
لبخند شیطانت آمیزی زد و گفت
+دیدی تو هم دوستش داشتی!
در حالی که بزور سعی میکرد لنگ نزنه چند قدم عقب عقب رفت
_باشه تمومش کن...من دیگه رفتم!
دستشو بالا آورد براش تکون داد
+بای بای!
.
.
.+منشی جانگ میشه یه قهوه برام بیارین!
گفت و تلفنش رو سر جاش گذاشت
از وقتی با جونگکوک خدافظی کرده بود به مطبش برگشته بود!
بیمارای زیادی ویزیت کرده بود و برای تعدادیی تجویزاتی داشت و برای بعضیا هم توصیه های پزشکی!
روی صندلی چرخدارش کش و قوسی به کمرش داد، صدای تقه ای که به در خورد باعث شد سرشو به سمت در برگردونه!
+بیا داخل منشی جانگ!
با تموم شدن حرفش، صندلیش رو به سمت پنجره ی بزرگ اتاقش برگردوند و نگاهشو به خیابونای شلوغ سئول داد!
YOU ARE READING
𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦
Fanfictionجونگکوک یه پسر گی که هر بار بزنه بالا سکس میکنه، یهو بدون هیچ دلیلی دیگه شق نمیکنه و بعد از امتحان کردن راه های مختلف به سکس تراپ مراجعه میکنه! چی میشه اگه تو مطب سکس تراپ تحریک بشه و به اون دکتر هات درخواست سکس بده...؟! نویسنده: Xyoogi وضعیت: چند...