توی ماشین نشسته بودن و به سمت خونه ی تهیونگ میرفتن.
جونگکوک حس خیلی خوبی از سکسشون داشت و همه ی اینا باعث میشد برای راند دوم هیجان غیر قابل وصفی رو توی تک تک سلولاش حس کنه!
با لحنی درمونده و عصبی لب زد
+جونگکوک، محض رضای فاک!
با کمی تعجب گفت
_چیزی شده؟!
حرصی لب زد
+تو خیلی هیجان زده و بیقرار بنظر میرسی!...این باعث میشه بخوام ماشینو وسط خیابون نگه دارم و بفاکت بدم!
لبخند شهوانی زد و به طرف تهیونگ برگشت
_بنظر خیلی هات میاد!
+کوک، لطفاً!...فقط یکم خودتو کنترل کن!
به چراغ قرمز نگاهی انداخت
_باشه، فقط زود باش!
.
.
.با بسته شدن در، تهیونگو به دیوار کوبید و با ولع شروع به بوسیدن لباش کرد!
دستای تهیونگ به باسنش چنگی انداخت که جونگکوک پاهاشو دور کمرش حلقه کرد و تو یه حرکت تهیونگ جاهاشونو عوض کرد و حالا، جونگکوک بین بدنشو و دیوار چفت بود!
از لباش کام عمیقی گرفت و با صدا لباشونو از هم جدا کرد.
خط فک جونگکوک رو گاز دردناکی گرفت و لیس زد!
لاو بایت های ارغوانی روی گردن شیری رنگ دست نخوردش گذاشت!
که برای چندمین بار توی اون شب، ناله های شهوت انگیز جونگکوک سکوت خونه شکست.
همزمان با گازی که به لاله ی گوش جونگکوک زد، لیسی بهش زد.
دستاشو زیر باسن جونگکوک محکم کرد و از دیوار فاصلش داد!
همزمان با شروع یه بوسه ی جدید به سمت اتاق قدم گذاشت.
با وارد شدنش به اتاق با پا در رو بست و به سمت تخت کینگ سایز با تم سیاه و سفیدش رفت، با پرت کردن جونگکوک روی تخت شروع به دراوردن لباساش کرد.
جونگکوک هم بیکار نموند و تیشرت اورسایز سفیدش که یقه ی گشادی داشت از تنش بیرون کشید و با باز کردن زیپ شلوارش اونو از پاش درآورد و به پایین تخت پرت کرد.
با خیمه زدن تهیونگ روش لباشونو به هم رسوند و مک عمیقی از لب پایین تهیونگ گرفت.
از لمس تنش زیر دستای تهیونگ نهایته لذتو میبرد!
کنترل ناله هاش از دستش در رفته بود و اهمیتیم نمیداد!
دست تهیونگ به پایین سر خورد با گرفتن باسن گرد جونگکوک اسپنک محکمی بهش زد!
_امم..اهه
بلند شدن یهویی تهیونگ از روش و نشستنش روی تخت انقدر یهویی بود که چند تا پلک گیج زد تا موقعیتو درک کنه!
YOU ARE READING
𝑭𝒖𝒄𝒌𝒊𝒆 𝒅𝒐𝒄𝒕𝒐𝒓🍆💦
Fanfictionجونگکوک یه پسر گی که هر بار بزنه بالا سکس میکنه، یهو بدون هیچ دلیلی دیگه شق نمیکنه و بعد از امتحان کردن راه های مختلف به سکس تراپ مراجعه میکنه! چی میشه اگه تو مطب سکس تراپ تحریک بشه و به اون دکتر هات درخواست سکس بده...؟! نویسنده: Xyoogi وضعیت: چند...