معرفی شخصیت ها:
******
نامجون
گرگینه اصیل نسل چهارم قبیله کیم
سن: 26
رنگ چشم:قهوه ای سوخته
رنگ گرگ:قهوه ای سوخته
.
نامجون شاهزاده و جانشین رئیس سوم قبیله کیم بود که روز تاج گذاریش شورشی از طرف نوه ی پسر عموی پدرش توی قبیله رخ می ده و این فرد در هنگام شورش شمشیر آغشته به زهر سمی مار رو داخل قلب نامجون فرو می کنه و نامجون در همون زمان می میره و این فرد شورشی به سلطنت می رسه که تاکنون نوادگانش در حال ادامه نسل هستند و این اتفاق حدود چندین هزار سال پیش رخ داد و کسی از اینکه قبیله کیم رئیس اصلی گرگینه ها بوده خبر نداره.گرگینه های اصیل و سلطنتی تفاوت اساسی با دیگر گرگینه ها دارن و اینه که تمام افراد این خانواده برخلاف بقیه گرگینه ها که زیر نور ماه یا در اثر واکنش عصبی تبدیل می شن می تونن هر زمان که دلشون خواست تغییر کنن و رنگ گرگشون رو عوض کنن و مهم تر از همه می تونن با چشم هاشون گرگینه ای که ازشون سر پیچی کرده رو شکنجه ذهنی بدن و اونهارو از پا در بیارن.شب روز مرگ نامجون و اون شورش زمانی که جسد نامجون رو داخل جنگل انداخته بودن نور ماه به جسدش می تابه و الهه ماه یعنی "میرا" از طرف خدایان پیش نامجون ظاهر میشه و زخم شمشیرش رو درمان می کنه ولی نامجون رو زنده نمی کنه و اون رو به دست قبیله پری ها می سپره که امانت دار های خوبی هستند و نامجون در هنگام حضور آمبریانو از خواب بیدار میشه تا برای گرفتن سلطنت و انتقام خانواده اش تو جنگ بزرگ شرکت کنه.در حال حاضر اون در یک تابوت چوبی در یکی از مخفی گاه های قصر پری ها کنار گل ها و گیاهان فراوانی که برای تنفس او کمک می کنه به خواب عمیقی فرو رفته و تاکنون چشماش رو باز نکرده.
DU LIEST GERADE
Falling In The Hell_chapter 1
Fanfictionآتلانتیا جائیه که اونجا هیچ کس یه روز خوش ندیده. همیشه جنگه... ولی با این حال این ظلم و ستم یه روزی تموم میشه نه؟ قبایل با هم متحد می شن و همه چی خوش و خرم میشه... شاید بگین حتما یه داستان تکراری با پایان خوشه. . . اولین اشتباه همین جاست. اینکه ظاهر...