Shrimp

428 121 681
                                    

سلیوم اکلیلای منننن
گلدن هیررررر
چه خبر؟ روزاتون خوب میگذره؟ لبخند میزنین؟
امیدوارم گوشه گوشه ی قلبتون پر از اکلیل باشه
خیلی دوستون دارم امیدوارم این پارت رو دوس داشته باشین :)
بدوین بخونین، ماچ و بوس فراواننننن💫
.
.
.

بعد از عوض کردن لباساشون توی رختکن , لویی مشغول بستن بند کتونیش بود و نایل کل اسپری لویی رو روی بدنش خالی میکرد

لویی : یعنی انقد گشادی که فک کنم منم توت جا بشم ! یدقه دوش گرفتن اینقد کار سختی بود ؟

نایل اسپری خالی رو توی کمد لویی پرت کرد و کنارش نشست تا کفشش رو بپوشه

نایل : حالا میریم خونه دوش میگیرم دیگه چه عجله ایه ؟

لویی : من نگران عطرای خودمم شلغم ! الکی نیست کپک صدات میکنم ببین کی واقعنی کپک زدی

با برداشتن کوله هاشون سمت اریانایی که دم رختکن منتظرشون بود رفتن و با هم از باشگاه خارج شدن

بعد از چند ثانیه صورت اریانا جمع شد و چند باری دستش رو جلوی دماغش تکون داد

اریانا : عوف نایل ... الان خفه میشم , حس میکنم کنار یه حشره کش سیار قدم میزنم !

نایل بی خیال دستاشو توی جیبش فرو کرد و لویی بحث رو عوض کرد

لویی : ولی خوب سوسکشون کردیما بچه ها !

تیم والیبالی که این سه دوست توش حضور داشتن قطعا قوی تر از تیم مقابلشون بود و تنها عضو ضعیف این تیم اریانا بود

اریانا : چه فایده داره وقتی تک تک اعضای بدنم درد میکنه ؟ همش من باید شیرجه بزنم تو زمین که مبادا توپشون به زمین ما بخوره ... چرا همیشه من باید خودم رو فدا کنم ؟

نایل : ولی ما خیلی شانس اوردیم لویی پاسور تیم شده ... وگرنه معلوم نبود جک چه بلایی سر ما میاورد

بازی نایل و لویی واقعا محشر بود و اسپک های نایل بی برو برگرد توی زمین حریف میخوابید

و لویی تنها و تنها به همین دلیل نایل رو از تیم بیرون نمیکرد وگرنه اصلا از این مسعله که اون پسر بعد ورزش دوش نمیگرفت خوشش نمیومد

نایل به شدت گرسنه بود و طبق معمول خونه ناهار نداشتن ... تنها امیدشون اریانا بود که بعد مدرسه همراهشون میرفت و یچیزی براشون سرهم میکرد

اما با زنگ خودن گوشی اریانا تمام ارمان ها و ارزوی های نایل به دست باد سپرده شد

اریانا : بله ؟ ... تو میای دنبالم ؟ ... باشه ... باشه اومدم

نایل با نگاه نگران سمت اون دختر برگشت

نایل : کجا ؟

اریانا : بیلی اومده دنبالم

Strangers[On Hold]Where stories live. Discover now