Ep2: مورد علاقه اش

303 60 0
                                    

سوکجین بهم نزدیک شد.


"تهیونگ، چرا همش می دوی سمت دستشویی؟"


من و من کردم.


"ف - فکر کنم دل - دل درد گرفتم. جین نگران باش."


دروغ گفتن به جین حس خوبی نداشت. همیشه مشکلاتم رو بهش می گفتم.


ولی این یکی نه. متاسفم جین.


دوباره حس بالا آوردن سراغم اومد. وقتی دوباره اون حس سوزش رو احساس


کردم، چشم هام خیس شدن. لطفا الان نه. همش با خودم می گفتم. الان نه.

بعد تنها ساکت موندم و با دیدن جیمین و جونگ کوک که می خندیدن، به


تمرین رقص ادامه دادم. قلبم رو به درد می آورد. گلبرگ های دیگه ای رو توی


گلوم احساس کردم. از این حس متنفرم. از اینکه با گذشت هر دقیقه گلبرگ


های بیشتری بودن، متنفر بود. ازش متنفرم چون عاشق جونگ کوک شدم.


چرا عاشق کسی نشدم که متقابلا عاشقم بود. در حالی که گلبرگ ها به دهانم


هجوم آوردن، به سمت دستشویی دویدم. یادم نرفت که در رو پشت سرم قفل


کنم و گلبرگ ها رو بالا آوردم.


به گلبرگ ها نگاه کردم.


گل لیلیوم.


لیلیوم گل مورد عالقه جونگ کوکه.
"حتی گلت هم همراهمه جئون جونگ کوک."


در حالی که سر جام سقوط کردم و زانوهام رو بغل کردم، اشک ریختم و اشک


ریختم. بعد یادم اومد اگه چشم هام پف کنن، بقیه می فهمن و نگران می شن.


اشک هام رو پاک کردم. احساس می کردم دیگه زنده نمی مونم.


ولی نمی دونست از همون اول یکی دنبالش می کرده.


"گل؟"

𝑰 𝑫𝒐𝒏'𝒕 𝑾𝒂𝒏𝒏𝒂 𝑭𝒐𝒓𝒈𝒆𝒕 {𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤}Donde viven las historias. Descúbrelo ahora