با چشم های گشاد شدش به مردی که عمیق لب هاش رو میبوسید زل زده بود
شونه مرد رو فشار داد تا عقب بره ولی اون انگاری از طعم لب هاش خوشش اومده باشه کمرشو بیشتر به خودش چسبوند چند بار پلک زد و سرشو عقب کشید که سر مرد هم همراهش کشیده شد
با اتمام اهنگ و همهمه جمعیت به زور خودشو عقب کشید و گم شدنش بین جمعیت برابر شد با روشن شدن فانوس ها
نفس عمیقی کشید چشم هاش رو باز کرد و اطرافش رو برای پیدا کردن پسر برسی کرد
نفس نفس میزد خودش رو به ستون پشت سرش تکیه داد سرشو پایین انداخت و اجازه داد موهای زیبای طلایی رنگش جلوی صورتش رو بگیرند
یه..یه پسر اون رو بوسیده بود اون هم نه یک فرد اشنا بلکه پسری که حتی صورتش رو هم ندیده بود اب دهانشو قورت داد و سعی کرد خودشو جمع و جور کنه
با صدای وحشتناکی از بیرون کمی پرید و نگاهشو به در سالن داد
چند ثانیه بعد از اون صدای چیک چیک بارون بلند شد با تعجب چند بار پلک زد
اروم به سمت بیرون راه افتاد از راهرو قصر گذشت و درون حیاط قدم گذاشت
با خیس شدن موهاش دستشو اروم بالا اورد و به قطره هایی که درون دستش جمع میشدن خیره شد لبخندی بی اختیار روی لب هاش نقش بست
تقریبا کل میهمان ها بیرون اومده بودن تا این بارون بی موقعه و عجیب رو تماشا کنن
دستشو به سمت موهای خیسش برد و اون هارو از صورتش کنار زد
نگاهشو به اطراف داد تا نامزدش رو پیدا کنه اما با چشم تو چشم شدن با فردی که خیره بهش نگاه میکرد کارش رو فراموش کرد
مرد اروم بهش نزدیک شد از روی علامت روی ماسک طلایی رنگش تشخیص داد که اون فرد ولیعهد کشورش کیم تهیونگِ
ولیعهد توی یک قدمیش ایستاد موهای خیس شدش روی پیشونیش ریخته بودن و با چشم های جذابش بهش خیره شده بود
چند بار پلک زد و اروم عقب رفت و با تعظیمی ادای احترام کرد
ناگهان دوباره صدای رعد و برق بلند شد و بارون شدت گرفت لرزیدن ریز پسر رو به خوبی دید پوزخندی زد و روی یک زانو مقابلش نشست
می خواست چهره پسر رو ببینه دستشو زیر چونش گذاشت و سر پایین افتادش رو بلند کرد
خیره به چشم های متعجبش دستشو به سمت ربان ماسکش دراز و با کشیدنش گرش رو باز کرد
ماسک رو از روی صورتش برداشت و نگاهش رو به صورتی که حالا کاملا مشخص شده بود داد
رعد و برق دیگری اسمون رو لرزوند و با نوری که ایجاد کرد بهش این اجازه رو داد تا زیبایی انکار نا پذیر پسرو به خوبی ببینه
YOU ARE READING
The specifled pair|VMIN✓
Fanfiction﹝جفت مقدر شده﹞ +خدایان اشتباه میکردند... خوبی و بدی همو کامل نمیکنن بلکه همو ذره به ذره از بین میبرن من باید نابود شم تا تو کامل شی تهیونگ کاپل اصلی:ویمین ژانر: تاریخی(اروپایی نه چوسان) سلطنتی اسمات تخیلی رمنس وضعیت:فصل اول اتمام یافته، فصل دوم درح...