-به خاطر رفتارم عذر میخام سرورم
برای بار دهم تکرار کرد هر چند هنوز هم نگاه های تهدید امیز ولیعهد رو روی خودش حس میکرد
بعد از اینکه اون دو رو دید ازشون درمورد مسیر پرسید اما هیچکدوم راه برگشت رو به خاطر نداشتند پس اون مجبور شد اونهارو به پیش رئیس قبیله ای که اونجا زندگی میکردند ببره
بارون قطع شده بود اما به خاطر لباس های خیسشون احساس سردی میکردند
+تو اینجا چیکار میکنی
با سوال مو طلایی لبخند زد
-من یک سفیرم وظيفه دارم هر چند وقت یک بار به وضعیت این جزیره و جزیره کناری سر بزنم و مواد مورد نیازشون رو فراهم کنم
اوهی گفت و سرشو تکون داد بدون حرفی کنار هم راه میرفتند از بین درخت ها رد شدند و با دیدن دو نفر با نیزه هایی درون دستشون ایستادند
سوبین جلو رفت به زبونی که هیچکدوم نمیفهمیدند چیزی گفت و بلافاصله هر دوی اونها روی زمین زانو زدند
تهیونگ سرشو تکون داد با جمع شدن جمعیتی کنار دروازه دهکده بی اختیار جیمینی که محو اون مردم شده بود رو کنار خودش کشید
مردمی با ظاهر بسیار اراسته و البته عجیب زیورالات براق و زیادی که از دست ها گردن مو و حتی بازوهاشون وصل شده بود پوست تقریبا سبزشون رو بیشتر نشون میداد
چشم های مشتاق جیمین روی چهره افراد میگردید پسر بچه ای جلو اومد صدای مادرش رو نادیده گرفت و مسخ شده به اون زوج نزدیک شد
شاید قابل دیدن نبود اما اون بچه نور هایی زیاد و درخشان دور اون دو میدید نور هایی بنفش و مشکی درست همرنگ موهاشون
با خوردن جسمی به پاش سرش رو گردوند پسر بچه سرش رو مالید چند بار پلک زد و بعد با تعجب به چهرش خیره شد
پس موهای بنفش رنگش کجا بود؟ برخلاف چند دقیقه قبل موهای پسر طلایی بودند البته نوری که ازش ساطع میشد هم سفید و طلایی بود
روی پاهاش خم شد به چهره مبهوت پسر نگاه کرد انگشت هاش رو اهسته روی موهای کمش کشید چهره کیوتی داشت پیشونی بندی سفید همراه با الماسی وسطش چهرش رو دلنشین تر میکرد
البته نگین هایی ریز هم روی گونه هاش به چشم میخورد
-تو زیبایی
اوه اون بچه زبونشون رو میدونست؟ گوشه های لبش کش اومد به ارامی لپش رو کشید
+تو هم زیبایی کوچولو
×مایانا
صدای بمی اسمش رو صدا زد سرش رو گردوند مردی میانسال بهشون نزدیک شد
پسر بچه تعظیمی کرد و عقب کشید مرد نگاهی به اون دو انداخت و رو به سوبین چیزی زمزمه کرد
YOU ARE READING
The specifled pair|VMIN✓
Fanfiction﹝جفت مقدر شده﹞ +خدایان اشتباه میکردند... خوبی و بدی همو کامل نمیکنن بلکه همو ذره به ذره از بین میبرن من باید نابود شم تا تو کامل شی تهیونگ کاپل اصلی:ویمین ژانر: تاریخی(اروپایی نه چوسان) سلطنتی اسمات تخیلی رمنس وضعیت:فصل اول اتمام یافته، فصل دوم درح...