لبش رو گزید مردمک های لرزونش رو از ولیعهد گرفت فک قفل شدش دست هایی که از شدت مشت شدن به سفیدی میزدند خبر از عصبی بودن زیاد پسر میدادند
پادشاه با خوشنودی خندید دستش رو به شونه پسرش زد و با چشم هایی که به وضوح برق میزدند بهش خیره شد
-کشتی فردا حرکت میکنه امیدوارم این سفر اوقاتتون رو شاد کنه
چند بار به شونش کوبید و بعد با نگاهی به پسر ریز جثه اونهارو ترک کرد
اون احمق.. انگشت هایی که باهم بازی میکردند لبی که زیر فشار دندون ها قرمز شده بود و تکون های ریزش رو دید
+چطور تونستی روی حرف من حرف بزنی
از بین دندون های بهم چفت شدش غرید پسر کوچکتر سرش رو بالا اورد
-باید چیکار میکردم؟ حرف پادشاه رو نقض میکردم؟
ولیعهد یک قدم بهش نزدیک شد بازوش رو توی دست گرفت و به جلو کشیدش
+پادشاه اینده منم جیمین و این ایندهِ دو روزه حالا با حرف تو پونزده روز عقب افتاد
لب هاش رو بهم فشرد به چشم های تیره شدش خیره شد بازوش درد گرفته بود پس با عقب کشیدن خودش دستش رو از چنگال های پر قدرتش ازاد کرد
-باز هم توی این زمان اون امپراطور این سرزمینِ
اون پسر به هیچ عنوان از حرفش پشیمون نبود و این جفتش رو به حد مرگ عصبی میکرد به طوری که میخواست همین حالا از پنجره های بزرگ قصر به پایین پرتش کنه و بعد با دیدن جسد تیکه تیکه شدش با خوشحالی بخنده
نفسش رو بیرون داد دوباره بازوش رو توی دست گرفت و دنبال خودش کشید جلوی برادرش و جیسو ایستاد به قدری عصبی بود که نمیتونست حتی لبخندی هرچند مصنوعی روی لب هاش بشونه
+تبریک میگم برادر
هوسوک لبخندی زد دستش رو پشتش برد و با خم کرد پاش در برابر برادرش تعظیم کرد
-متشکرم ولیعهد
روش رو به سمت دختر کنارش گردوند سرش رو پایین انداخته و لباسش رو درون مشت میفشرد مشخص بود که نمیخواست به همسرش نگاه کنه
پوزخندی لب هاش رو کش داد دستش رو از زیر شنل پسر رد و دور کمرش پیچید
+به تو هم تبریک میگم کیم جیسو عضو جدید خانواده سلطنتی
دختر سرش رو بالا اورد چشم هاش رو درون چهره شاهزاده گردوند و با خودش فکر کرد چرا؟ به چه دلیلی باید جیمین جفت اون میبود؟
×سپاسگزارم ولیعهد
با شنیدن صدای نازک دختر بهش نگاه کرد زبونش رو روی لب هاش کشید و نگاهش رو بین زوج رو به روش گردوند
×تبریک میگم شاهزاده و بانو کیم
شاهزاده دوم لبخندی زد با چشم هاش به بغلش اشاره و اون رو به اغوشی دعوت کرد
YOU ARE READING
The specifled pair|VMIN✓
Fanfiction﹝جفت مقدر شده﹞ +خدایان اشتباه میکردند... خوبی و بدی همو کامل نمیکنن بلکه همو ذره به ذره از بین میبرن من باید نابود شم تا تو کامل شی تهیونگ کاپل اصلی:ویمین ژانر: تاریخی(اروپایی نه چوسان) سلطنتی اسمات تخیلی رمنس وضعیت:فصل اول اتمام یافته، فصل دوم درح...