Part3

275 65 51
                                    

یک
دو
سه

با نواخته شدن موسیقی مو مشکی قدمی جلو گذاشت دست هاش رو باز و با خم کردن کمرش تعظیم زیبایی رو به نمایش گذاشت بادبزن های سفید رنگ غول پیکر از پشتش باز و تصویری درست همانند طاووس ایجاد کردند

نیشخندی زد و با دویدن به سمت جلو پسرک ظریفی که رو به افتادن بود رو میون دست هاش گرفت تن سبکش رو بالا برد و با چرخش دادنش رسما رقصشون رو اغاز کرد

انگشت های تپلش باز و با چرخشی که به کمک یکی از رقصنده ها انجام داده بود میون اعضای تیمش قرار گرفت

چشم های تیرش به سالن خالی از نفر بود انگشت هایی از میون پیراهن حریر سفیدش رد و با رسیدن به گردنش کجش کردند گویی قصد داشتنتد چهره گریان و غم زده جیمین رو از بقیه مخفی کنند

بادبزن های سفید پشتش به حرکت در اورده شد جیمین هولی به دستی که قصد خفه کردنش رو داشت داد و باد بزن مشکی رنگی رو از دست یکی از رقصنده ها گرفت صورتش رو پشت پارچه نازکش قایم کرد و کم کم با پایین اوردنش چشم های فریبندش رو به نمایش گذاشت اما تنها چشمانش رو با پیچ دادن دستش باد بزن رو به سمت رقصنده ها پرت و درست همانند اسیری از میون اونها گریخت

بدن منعطفش میون رقصنده ها پیج و تاب میخورد و صحنه ای بهشتی به چشم ها هدیه میداد

بار دیگه به قصد چرخش به سمت پسرک مو مشکی دوید و با گرفته شدن کمرش و جدا شدن پاهاش از کف زمین هوا رو شکافت

چند بار دیگه چرخید و در نهایت با نفس های اخر موسیقی قدم های به ظاهر شل و سستش رو به عقب برداشت

پلکی زد و با رها کردن تنش به عقب پرت شد

با صدای دست زدن های بلند کسی چشم گشود از روی دست رقصنده ها بلند شد و موهای براقِ بنفشش رو عقب داد

بانو الیزا درست مثل همیشه با چشم های ذوق زده توسیش به تشویق شاگردش پرداخته بود

-عالی بودی کیپریپدیوم

چشم هاش رو از اون لقب همیشگی درون حدقه چرخوند اون زن همیشه اصرار داشت تنش بوی گل های نادر کشورش انگلستان‌ رو میدن گل هایی که در تمام عمرش تنها یک بار از نزدیک دیده بود گل هایی بنفش رنگ که با دیدن تره های بنفش اون شباهت زیادی بینشون میدید

هرچند جیمین این عقیده رو نداشت تنِ سراسر از بی حسی و لطافت اون هیچ شبیه گل هایی که بانو با ذوق و شوق توصیف میکرد نبودند

+سپاسگزارم بانو ،همگی میتونید استراحت کنید چند ساعت دیگه راه میوفتیم

رو به تیمش اعلام کرد و کمی از نوشیدنی خنک کنار دستش نوشید

-مثل همیشه چشمگیر

صدای دوستش از کنارش بلند شد و به دنبالش گرمی تنش رو که کنار خودش مینشست حس کرد

The specifled pair|VMIN✓Where stories live. Discover now