The specifled pair|VMIN✓

Part11

نفس عمیقی کشید و بالاخره چشم هاش رو باز کرد به دیوار رو به روش زل زد حتی نمیتونست از روی تخت بلند بشه بدنش به طرز عجیبی خسته بود

با یاد اوری شب قبل اشک درون چشمش جوشید پلک هاش رو بهم فشرد و به سختی از جاش بلند شد نمیتونست اجازه بده زندگیش به همین اسودگی خراب بشه

نگاهش رو به پیراهن سفیدش دوخت درسته، تو باید همین کار رو انجام بدی جیمین!

دستشو به سمت لباس هاش دراز کرد و با یک حرکت هر دو لباس رو درون دستش گرفت

به سمت حموم درون اتاق راه افتاد دستگیره بالای در رو پایین کشید و منتظر موند تا خدمه برسند

به دیوار تکیه داد و از درون اینه به خودش خیره شد موهای طلایی رنگش بهم ریخته و چشم هاش پف کرده و قرمز شده بودن با صدای در با همون ظاهر شلخته تکیش رو از دیوار گرفت و به سمت در اتاق راه افتاد

بدون اینکه به شخص پشت در نگاه کنه درو باز کرد و به حموم اشاره کرد

-لطفا حمومو اماده کن

با نشنیدن هیچ صدایی به عقب برگشت و با دیدن نامزدش با تعجب پلک زد اوه..نامزد..سابقش؟

چشم های جیسو هم مثل اون قرمز بودند اما لباس و موهای تمیز و مرتبش نشون میداد تلاش زیادی برای پنهون کردن ناراحتیش کرده

-این..اینجا چیک..

با کج شدن سرش و بعد سوزش کمی روی پوست یه طرف صورتش حرفشو قطع کرد

دختر که حالا دوباره اشک هاش جاری شده بودن با گریه مشت هاش رو روی سینش میکوبوند و جیمین با هر مشتی که به سینش میخورد یک قدم عقب میرفت

+تو یه عوضی پست فطرتی پارک جیمین

دختر مو مشکی با تمام توانش جیغ کشید و نمیدونست که جملاتش چه بلایی سر قلب شکسته شده پسر میارند

+من بهت قلبم رو دادم و تو با هم..همچین موضوعی که از قبل میدونستی اون رو خورد کردی

چشم هاش رو بست و اجازه داد اون تمام حرفا و تفکرات اشتباهش رو به زبون بیاره نمیخواست جلوش رو بگیره... نمیخواست با انکار کردن حرفاش و نشون دادن اینکه اون هم بی گناهِ هنوزم قلب دخترو برای خودش نگه داره

حتی اگه موفق میشد از این تصمیمی که هیچ نقشی توش نداشت رها بشه بازم مطمئنن لرد کیم اجازه نمیداد دخترش با اون ازدواج کنه

پس فقط پلک هاش رو بهم فشرد و ضربه های دختر رو تحمل کرد

جیسو بالاخره با خسته شدن دست هاش به پیراهنش چنگ زد و سرشو توی سینش برد

نتونست خوددار باشه و دست هاش رو دور کمر دختر حلقه نکنه

دختر مو مشکی با تمام توان گریه میکرد و اشک هاش پیراهن پسر رو خیس میکردند