قسمت دهم: خدا یک نویسنده است

243 61 73
                                    

«خدا یک نویسنده است یونگی. کسی که تقدیر انسان‌ها را می‌نگارد. او نقش انسان‌ها، سیرتشان و روادید پیش رویشان را هر گونه که می‌خواهد در نگاشته‌های هستی‌اش، نگارش می‌کند.

من هم یک نویسنده‌ام؛ طینت نوشته‌هایم را در سه یا چهار سطر وصف می‌کنم. نگارش انسان‌ها دشوار است یونگی. آن‌ها پر از پیچیدگی و اسرار هستند. شخصیت‌های متفاوت و همچون پیچک‌های تاک، تنیده‌ای دارند!

یونگی؟ من انسان‌های زیادی را نگاشته‌ام و در وصف هر کدام بیش از چهار سطر صرف نمی‌کنم لیک برای نگارش تو، باید هزاران سطر در وصف بنویسم.

زیبایی تو گناهی کبیر است یونگی!

به نام پدر، پسر، روح‌القدس؛

مرا از ارتکاب گناه حفظ نما

یا به گناه‌آلودترین گناهِ کبیر دنیا مبتلاء کن یونگی...»

( ۱۳:۲۶ جانگ_گو، مرکزِ شهر سئول)

قبل از این‌که به دو نفر اجازه‌ی ورود بده، پشت به در مقابل برادرها ایستاد و دست‌هاش رو به سینه زد. یک تای ابروش با جدیت بالا رفت تا قاطعیت خودش رو از سر تصمیمی که بنا به خواسته‌ی اون‌ها گرفته بود، نشون بده. در حالی‌که جدی‌ترین حالت از خودش رو به عنوان یک مافیای پر جذبه و با قدرت به نمایش می‌ذاشت، خطاب به دو برادر گفت:

_قول و قرارهامون رو فراموش نکنید!

عنبیه‌های یونگی حول محور حدقه‌های چشم‌هاش چرخیدن. بارها از جانب مشاور مافیای خودشیفته و مغرور نصایح کلیشه‌ای و تکراری شنیده بود و حالا که برای هزارمین بار تذکرها و هشدارهای آمیخته به تهدیدش رو تکرار می‌کرد، انگار دیگه جئون قصد داشت به شعور و فهم هر دوی اون‌ها توهین کنه چون به نظر می‌رسید براش قابل قبول نیست چیزی به اسم فهم در ذهن هر دوی اون‌ها نهادینه شده و نیازی به تکرار هزارمین بار شروطش برای اون قرار ملاقات خودخواسته نیست.

یونگی قصد داشت این بار تشر جانانه‌ای به جونگ‌کوک بزنه تا بهش بفهمونه اون تنها کسی نیست که باهوش، زیرک و تیزبین‌ـه بنابراین با لفظ بی‌میل و کلافه‌ای گفت:

_همین‌که اجازه دادیم این‌طوری برامون تصمیم بگیری، برات بیش از حد زیاده جئون. برای ما تعیین تکلیف نکن وقتی به زور تن به این دستور احمقانه‌ت دادیم!

لبخند تحقیرکننده‌ای منقش لب‌های جونگ‌کوک شد. چنین لبخندی زد تا یونگی و پاسخش رو مورد تمسخر قرار بده و این قاعده در ادامه اثبات شد چون جئون همراه با اون لبخند، سرش رو به نشونه‌ی تأسف حرکت داد و گفت:

Godfathers | YoonMinNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ