قسمت هشتم: پرنده از قفس گریخت

334 65 88
                                    

« بگذار برایت بخوانم. بگذار در وصف چشم‌های وحوش و طره‌های زینت‌گرفته‌ی‌ تو به دست انگشت‌های پریشان باد، شعر بسرایم.

می‌دانی در وصفت چه خواهم نگاشت؟

"ای ناخدای کشتی شکسته‌ی گم‌نام من! با دریای متلألی انگشت‌های مواجَت، بوسه زن بر چوب پوسیده‌ی پیکرم و مرا مالامال از خود پر کن.

بگذار درون آب‌های خروشان دریای تو ذرّه ذرّه بشکنم تا مادامی که مغروق بحر لمس‌های ژرف تو شوم." »

دادستان مین یونگی طی ۱۲ سال سابقه‌ی کاری درخشان و فعالیت فوق حرفه‌ای در زمینه‌ی دادستانی و عذاب دادن مظنون‌های به اصطلاح "حروم‌زاده‌"ـش، فکر می‌کرد باهوش‌ترین، زیرک‌ترین و خبره‌ترین انسان روی زمین هست ولی بعد از تقبل مسئولیت پرونده‌ی مافیا و آشنایی با پارک جیمین، جئون جونگ‌کوک و هان گا_این، متوجه شد نمی‌تونه به طور ممتد نخبه‌ی یکتای جهان قضایی باقی بمونه چون همواره افرادی وجود داشتن که برای بقا، باید زیرک‌تر و محتاط‌تر از دادستان خشن و اعظم می‌بودن.

یونگی اعتماد زیادی به برادر کوچیک‌ترش داشت؛ به خصوص از زمانی که به واسطه‌ی حیله‌ی ناجوانمردانه‌ی جیمین و جونگ‌کوک، پشت میله‌های زندان گرفتار شد و تهیونگ رو یکی از بی‌پناه‌ترین، وابسته‌ترین و احساساتی‌ترین افراد جهان تصور کرد. ولی هیچ‌وقت انتظار نداشت برادر کوچیک‌تر پاک و شرافتمندش، سال‌ها قبل از این روادید بی‌رحمانه، درگیر بازی پر خطری بشه که همه رو غافلگیر می‌کنه؛ البته منظور از "همه" فقط یونگی بود چون بعد از عزیمت گا_این و پیش بردن قدوم نحسش خارج از عمارت قدیمی، پی برد تنها کسی که از ماجرا خبر نداشت، فقط اون بود! اون، برادر بزرگ‌تر تهیونگ، کسی که طی عمر ۳۴ ساله‌ی مین جوون برای برادر کوچیک‌ترش پدری کرده بود.

زمان زیادی سپری نشد که یونگی به این حقیقت تلخ و بی‌خبریش از داستان عمیق پشت دردسرهای نامتناهی خاندان مافیایی پارک با هان گا_این و جانگ هوسوک پی برد چون تنها کسی که از پیشنهاد به عهده گرفتن وکالت پرونده‌ی گا_این تعجب کرد، یونگی بود در حالی‌که به نظر می‌رسید سه نفر دیگه یعنی تهیونگ، جونگ‌کوک و علی‌الخصوص جیمین از علّت اون باخبر باشن.

در کمال تأسف گا_این بعد از اعلام کردن این درخواست عجیب و شوکه‌کننده‌ به طرز مرموز و پر طمطراقی خروج خودش رو اعلام کرد و سایه‌ی نحس حضور بد شگونش از تن خاک‌گرفته‌ی عمارت قدیمی کنار رفت بنابراین یونگی هیچ چیزی از دلیل این درخواست غافلگیرکننده متوجه نشد تا زمانی که خود جونگ‌کوک اون و تهیونگ رو دعوت کرد از اتاق جیمین خارج بشن و توی بخش نشیمن عمارت درباره‌ی قضایای ناگفته صحبت کنن.

Godfathers | YoonMinHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin