« یک روز خودم را خواهم بخشید؛
از آسیبی که به خویش روا داشتم
از آسیبی که اجازه دادم
دیگران بر من روا دارند...»
امیلی دیکنسون
باورپذیری حرفهای جیمین و ادعای اون دربارهی هویت جیهیون برای یونگی یک توهم بود. دادستان مین نمیتونست باور کنه سوکجین، دوست چندین و چند سالهی اون صاحب یک فرزند بود و یونگی از وجود اون بیخبر مونده بود. در واقع به خیال دادستان مین، اگه نظریهی وجودِ فرزند سوکجین حقیقت داشت، طی سالهای طولانی آشنایی اونها، باید حتماً ردی از اون پیدا میشد یا حداقل اشارهای به اون از جانب سوکجین یا داییهاش میشد ولی هیچکس، مطلقاً نگفته بود پسربچهای به اسم جیهیون وجود داره که از کیم سوکجین و زن ناشناسی زاده شده!
چهطور امکان داشت سوکجین پدر یک پسربچه باشه؟ اون هم نه یک نوزاد بلکه یک کودک در ردهی سنی پنج تا هشت سال! فرضیهی پدرخواندگی یا سرپستی سوکجین برای اون پسرک یقیناً رد میشد چون درست به گفتهی جیمین، شباهتی بینظیر بین چهرهی جیهیون با سوکجین وجود داشت. ولی باز هم برای یونگی منطقی نبود؛ با هیچ استدلالی نمیشد وجود اون پسرک رو توجیه کرد به خصوص زمانی که یونگی میتونست اشاره کنه هیچ زمانی جیهیون رو اطراف سوکجین ندیده بود.
صدای موذیانهی جیمین، افکار دادستام مین رو از هم گسسته کرد و ناخواسته اون رو از بهتان بیرون کشید:
_میتونی هر سؤالی داری ازم بپرسی عزیزم. قول میدم بهت جواب صادقانه و قاطعانه بدم.
صادقانه و قاطعانه؟! هیچ جوابی نمیتونست یونگی رو قانع کنه! به خصوص زمانی که یک کودک رو در این جدال مافیایی دخالت داده بود. اهمیتی نداشت اون پسرک واقعاً فرزند سوکجین بود یا نه چون در هر صورت یک کودک پاک و معصوم بود که به ناحق داشت توسط جیمین وارد این بازی مافیایی میشد!
یونگی با خشم به سمت جیمین برگشت. در حالیکه سگرمههاش رو در هم تنیده میکرد، بعد از مدتها با اوج ترشرویی به سمت مافیایی چشمطلایی خروشید:
_این چه حماقتی بود که مرتکب شدی؟
یک تای ابروی جیمین بالا رفت. از پرسش غیر قابل پیشبینی یونگی متعجب شده بود چون انتظار داشت به جای شنیدن این سؤال، از جانب اون دربارهی ماهیت هویت جیهیون و داستان پشت گذشتهی پر رمز و رازش بشنوه ولی در عوض شماتت شد؟
سعی کرد متانت خودش رو تا حدالامکان حفظ کنه. نمیخواست چندان خودش رو شوکه نشون بده چون حالا صحنهی نمایش متعلق به عالیجناب پدرخوانده برای هنرنمایی بود بنابراین باید کنترل رو همچنان در دست نگه میداشت.
CZYTASZ
Godfathers | YoonMin
Fanfiction┊Fic Name➺ Godfathers 🎲 ┊Main Couple➺ YoonMin ┊Sub Couple➺ VKook, NamJin ┊Genre➺ Crime, Thriller, Erotic, Angst, Smut ┊Telegram➺ BTSGALAXYIR ┊Summary↴ سیاستهای خاص مرد مقید قانونی مثل مین یونگی تغییر ناپذیر بودن. اون به تمام مظنونهای پروندهش به...