«وجودش شرابی بود که منجر به سرمستیِ دائمالخمرِ شیفته گشت.»
چه اسمی برازندهش بود؟ یک کابوس؟ یا رویا؟ مثل یک توهم بود. توهمی که بارها اون رو برای کاستن از میزان عذاب وجدانش مقابل چشمهاش ترسیم کرده بود.
توی اون لحظات منحوس که ثانیهها با قدمهای آهنین روی دوشش سنگینی میکردن، چشمهاش رو به چهرهی سرزنده و قبراق مقابلش دوخته بود ولی به جای ابراز تعجب، خاطراتش در حال تردد توی ذهنش بودن. همون روز رو به یاد میآورد؛ روزی که مقابل نگاه کنجکاو تمام زندانیهای سئودِمون مرد رو توی آغوش گرفت و همزمان با نوازش گونهش بهش گفت "بمیر!".
یونگی خیال میکرد مردی که مقابلش ایستاده بود به خاطر گفتهی اون خودش رو در قهقرای مرگ فرو برد که این منجر میشد به مدت سه ماه تمام گامهای محکم عذاب وجدان پیکرش رو لگدمال کنن ولی گویا اینها بخش دیگهای از بازی حیلهگرانهای بودن تا با یک تیر چند نشون رو هدف بگیرن.
زنده شدن یک جسد که مقابل چشمهای یونگی مغروق رود خون شده بود، تنها در تخیل میگنجید ولی همین زنده شدن به خیلی از پرسشهای توی ذهن دادستانِ سابق پاسخهای احتمالی میداد.
نه پوست رنگپریدهای داشت، نه چشمهای سفید و نه لبهای کبود. خون به وضوح توی شریانهای اون جاری بود و داخل سینهش قلبی داشت که با هر تپش قامت اون رو درست مثل قبل پایدار نگه میداشت.
فکر میکرد توی خلاء خواب و بیداری قرار داره چون همچنان نمیتونست زنده بودن مردی رو که مقابل چشمهاش زندگیش رو از دست داد، باور کنه ولی وقتی قدمهای اون به سمتش روانه شدن و هر لحظه یونگی نزدیکتر شد، فهمید توهمی در کار نبود؛ پارک جیمین زنده بود.
مرد مافیا وقتی در فاصلهی یکقدمی دادستانِ سابق ایستاد، لبخند کمرنگی رو به لبهاش وصلت داد. در حالیکه با دو کوزهی مالامال لبریز از عسل نگاهش به چشمهای مبهوت یونگی نگاه میکرد، زیر لب گفت: تو اینجایی؛ بالاخره.
حتی صداش هم متعلق به پارک جیمینی بود که روزی نقش کانگ بهیونگ رو برای فریب دادن اون ایفا میکرد. تردیدی وجود نداشت که قامت زندهی مرد مقابلش حقیقی بود ولی یونگی هنوز نمیدونست چهطور امکان داشت پیکر مردهی اون دوباره احیا شده باشه.
حس عجیبی توی چهرهی جیمین به چشم میخورد. نه شرارت و حیلهای وجود داشت، نه پوزخند طعنهآمیز یا نگاه پر مفهوم پلید. مثل یک خمار سرمست بود که از چشمهای متحیر یونگی تیرهترین شراب دنیا رو سر میکشید. حالت صورتش خمار بود ولی در عین حال شیفته و هیجانزده. انگار مدتها بود انتظار ملاقات دوباره با یونگی رو میکشید.
ESTÁS LEYENDO
Godfathers | YoonMin
Fanfic┊Fic Name➺ Godfathers 🎲 ┊Main Couple➺ YoonMin ┊Sub Couple➺ VKook, NamJin ┊Genre➺ Crime, Thriller, Erotic, Angst, Smut ┊Telegram➺ BTSGALAXYIR ┊Summary↴ سیاستهای خاص مرد مقید قانونی مثل مین یونگی تغییر ناپذیر بودن. اون به تمام مظنونهای پروندهش به...