•31•

571 127 128
                                    

_  زین مالیک ... کل دیشب جوابم رو ندادی ... همین الان همه چیز رو تعریف کن ...

کامیلا به محض اینکه زین توی ماشینش نشست گفت و باعث شد اون چشماش رو بچرخونه ... موهاش به خاطر بارونی بودن هوا خیس شده بود و خم شد تا کوله پشتیش رو روی صندلی عقبی بزاره ...

_ حدود صد تا پیام دادی ...

_ و تو به حدود صفر تاش جواب دادی ... چطور بود ؟

زین درحالی که نفسش رو بیرون میداد سرش رو به پشتی صندلی تکیه داد و چشماش رو بست ... دیشب دیر خوابیده بود و امیدوار بود بتونه توی راه یکم بخوابه اما با وجود جیغ زدنای کامیلا مطمئن بود که نمیتونه ...

_ باور کن هیچ چیز خاصی نبود ... یه قرار معمولی و خوب بود ...

با بی‌خیالی گفت و همون‌طور که چشماش بسته بود دستاش رو بهم گره زد ...

_ منظورت چیه که معمولی بود ؟ میدونم که رفته بودید سینما چون توی اینستاگرامش گذاشته بود ...  بعدش چیشد ؟ هیچ اتفاق هاتی اونجا نیفتاد ؟

با شیطنت پرسد و زین از شدت خستگی هق هق فیکی کرد ...

_ محض رضای خدا کم ... رفتیم سینما ... تمام مدت دستم رو گرفته بود .‌.. بعدش برای شام رفتیم یه رستوران کره‌ای ... یکم قدم زدیم و بعد از اینکه بارون گرفت من رو رسوند خونه ... حالا اگه میشه لطف کن و بزار یکم بخوابم چون دیشب خیلی دیر خوابیدم ...

با عصبانیت گفت و دوباره به حالت قبلیش برگشت ... کامیلا نگاه تاسف باری به دوستش انداخت و بعد از روشن کردن ماشینش زیرلب زمزمه کرد : فایده دیر خوابیدن چیه وقتی حتی سکسم نکردین ؟

***

_ احساس میکنم همه بهم خیره شدن ...

_ چون همه بهت خیره شدن ...

کامیلا درحالی که توی آینه جیبیش به خودش نگاه میکرد با بیخیالی گفت و زین نفسش رو بیرون داد ...

_ اخه چرا ؟

با کلافگی گفت و به کمدش تکیه داد ... با شنیدن صدای خنده دو تا دختری که رو به روشون وایستاده بودن سرش رو تکون داد و به سمت کامیلا برگشت ...

_ هانی تو با لیام پین رفتی سر قرار ... و با وجود اینکه اون یه احمق به تمام معناست ولی جالبه بدونی که دوست پسرت به طرز عجیبی توی مدرسه محبوبه ...

کامیلا با خونسردی گفت و بعد از محو کردن رژ لبش با نوک انگشتاش نگاهش رو آینه‌ش گرفت ...

_ حالا هرچی ... رابطه‌ت با جاش چطوره ؟

سعی کرد بحث رو عوض کنه و یکم به سمت کامیلا خم شد ...

_ هومم ... میدونی به اون خوبی‌ که فکر میکردم نیست ... یکم احمقه ... ولی توی سکس خوبه ...

_ چی ؟

upside down •ziam•Où les histoires vivent. Découvrez maintenant