part 10

280 46 106
                                    

با صدای باز شدن در چشم هاشو باز کرد
مگی رو که توی بغلش خواب بود تکون داد تا بیدارش کنه
و با همون تکون اول از خواب پرید

با قرار گرفتن یکی از بادیگارد ها (استیو عه ولی چون استایلز نمیشناستش اسمشو ننوشتم) توی چارچوب در
از روی زمین بلند شدن
منتظر دستور بودن
اون هیل گفته بود باید کارشونو از امروز شروع کنن

با اشاره بادیگارد دنبالش راه افتادن
از پله های زیر زمین بالا رفتن
تا به خود کلبه رسیدن

هیل با یکی دیگه از بادیگارد هاش صحبت میکرد
با دیدن دو جوون با لبخند سمتشون برگشت

+صبحتون بخیر
درک گفت ولی دو جوون جوابی ندادن

ابرویی بالا انداخت و از کلبه بیرون رفت
دو بادیگارد دست یکی از جوون هارو گرفتن و بیرون از کلبه بردن

با جدا شدن مگی ازش و بردنش به سمت دیگه اعتراض کرد
_مگه قرار نبود از امروز کارمونو شروع کنیم؟

مرد قبل از سوارشدن به ماشین ایستاد و عینک افتابیشو گذاشت

+درسته ، مگی دستیار شخصی منه باید هرجا میرم همراهم باشه و تو مبارزمی کار تو از عصر شروع میشه

پسر دیگه اعتراضی نکرد و گذاشت مگی رو با خودشون ببرن
دو ماشین بعد از خروج از جنگل راهشون جدا شد

استایلز با قرار گرفتن ماشین تو جاده موستر تعجبی نکرد
همونطور که هیل گفته بود کارش از عصر شروع میشه

بعد از ایستادن ماشین مقابل خونش
در رو باز کرد تا پیاده بشه ولی توسط بادیگارد متوقف شد

بادیگارد پاکتی سمت پسر گرفت
پسر بدون هیچ مکثی پاکت رو گرفت و از ماشین پیاده شد

سریع وارد خونه شد
باید با تئو تماس میگرفت و مطمئن میشد حالش خوبه

موبایل قدیمیشو برداشت و شماره تئو رو گرفت
بوق اول
بوق دوم
بوق سوم
بوق چهارم
اون نمیتونه بلایی سرش اورده باشه ما درخواستشو قبول کردیم

و بالاخره بعد از بوق ششم صدای تئو از پشت موبایل اومد
+سلام برو
نفسشو بیرون داد و روی مبل کنارش نشست
+چیزی شده؟

دستشو توی موهای برد و یکم کشیدشون
_نه نه
_امروز دانشگاه نرو ، باید با هم حرف بزنیم

صدایی از اونطرف نمیومد
انگار تئو در حال فکر بود
+اتفاقی افتاده؟

_خونه میبینمت
و تماسو قطع کرد
روی مبل خوابید و چشم هاشو بست
نیاز داشت کمی فکر کنه
حتی راه چاره برای خلاص شدن از هیل

.................

(همون موقع تیام)

به صفحه موبایلش خیره موند
مطمئن بود حتما اتفاقی افتاده
اگر درک باز رفته به رختکن و تهدیدش کرده باشه چی؟
یا حتی بلایی سرش اورده باشه؟

FIGHTER[STEREK]Where stories live. Discover now