part 39

215 31 134
                                    

چند تا تقه به در دفترش خورد
+بیا تو

سرشو از بین در داخل اورد
_سلام دد

با شنیدن اسم پسر لبخندی زد
+عجیبه!!

کامل داخل اومد و در رو بست
_چی عجیبه؟

+اینکه در زدی، یادم نمیاد هیچوقت دربزنی
از پشت میز بلند شد تا پسر رو بغل کنه

به محض ابنکه به پسر رسید دستاشو دور کمرش حلقه کرد و بوسیدش

روی لبهای مرد لبخند زد
برای لحظه عقب کشید
_ما دیروز سکس داشتیم هیل اینقدر دلت تنگ شده؟

ولی درک بدون جواب دادن به استایلز باز بوسه رو از سر گرفت
لبهاشون به ارومی روی هم تکون میخورد

زبونشو وارد دهن پسر کرد و خوب مزش کرد
چقدر دلش برای این طعم تنگ میشه
چجوری درمورد سکسش با سوفیا بگه؟
اون میشکنه
نمیتونم بهش بگم، نباید بگم

بعد از کم اوردن نفس عقب اومد ولی پیشونی هاشون هنوز به هم چسبیده بود
+من همیشه دلم برا طعم لبات تنگ میشه
و زبونشو روی لبای پسر کشید

خندید، از بغل مرد بیرون اومد
_میشه بگی برام یه چیزی بیارن من صبحونه نخوردم

سرشو تند تکون داد
+منم چیزی نخوردم به مایک میگم برامون صبحونه بگیره

روی مبل لم داد
_خوبه، اوضاع توی خونه چجوری میگذره

پشت میزش برگشت،مشغول ادامه کارش شد
+مثل جهنمه، باید باهاش خوب رفتار کنم تا شک نکنه ولی بقیه اعضای خونه بهش میپرن بخصوص کورا

پاشو روی میز انداخت
چشماشو مالید، عادت نداشت اینقدر زود از خواب بیدار بشه
_حق داره، منم میخوام مشت بزنم توی صورتش تازه کورا کسی بوده که تهدید شده

برا لحظه ای بیخیال برگه های روی میز شد
+باید یه چیزیو بهت بگم ولی باید قول بدی ناراحت نمیشی

به درک نگاه نمیکرد
چون مبدونست قراره چی بگه
عاره درک من با بوسه و سکستون مشکل دارم ولی قرار تیس چیزی تغییر کنه
و عاره منو ناراحت میکنه
_میدونم بالاخره باید میبوسیدیش و در اخر هم باید باهاش سکس داشته باشی، من تحمل میکنم

از اینکه استایلز اینقدر ادم با درکی بود ممنون بود
+ممنونم، باور کن برای منم سخته

لبخند تلخی زد
_میدونم

تقه ای به در خورد
+بله؟

صدای لیلی که اجازه ورود میخواست اومد
+بیا تو

لیلی داخل اومد
~سلام قربان جلسه تا ده دقیقه دیگ شروع میشه

با دست توی پیشونیش زد
+کاملا فراموش کرده بودم، فردا چی قراره جلسه ای داشته باشم؟

FIGHTER[STEREK]Where stories live. Discover now