چند تا تقه به در دفترش خورد
+بیا توسرشو از بین در داخل اورد
_سلام ددبا شنیدن اسم پسر لبخندی زد
+عجیبه!!کامل داخل اومد و در رو بست
_چی عجیبه؟+اینکه در زدی، یادم نمیاد هیچوقت دربزنی
از پشت میز بلند شد تا پسر رو بغل کنهبه محض ابنکه به پسر رسید دستاشو دور کمرش حلقه کرد و بوسیدش
روی لبهای مرد لبخند زد
برای لحظه عقب کشید
_ما دیروز سکس داشتیم هیل اینقدر دلت تنگ شده؟ولی درک بدون جواب دادن به استایلز باز بوسه رو از سر گرفت
لبهاشون به ارومی روی هم تکون میخوردزبونشو وارد دهن پسر کرد و خوب مزش کرد
چقدر دلش برای این طعم تنگ میشه
چجوری درمورد سکسش با سوفیا بگه؟
اون میشکنه
نمیتونم بهش بگم، نباید بگمبعد از کم اوردن نفس عقب اومد ولی پیشونی هاشون هنوز به هم چسبیده بود
+من همیشه دلم برا طعم لبات تنگ میشه
و زبونشو روی لبای پسر کشیدخندید، از بغل مرد بیرون اومد
_میشه بگی برام یه چیزی بیارن من صبحونه نخوردمسرشو تند تکون داد
+منم چیزی نخوردم به مایک میگم برامون صبحونه بگیرهروی مبل لم داد
_خوبه، اوضاع توی خونه چجوری میگذرهپشت میزش برگشت،مشغول ادامه کارش شد
+مثل جهنمه، باید باهاش خوب رفتار کنم تا شک نکنه ولی بقیه اعضای خونه بهش میپرن بخصوص کوراپاشو روی میز انداخت
چشماشو مالید، عادت نداشت اینقدر زود از خواب بیدار بشه
_حق داره، منم میخوام مشت بزنم توی صورتش تازه کورا کسی بوده که تهدید شدهبرا لحظه ای بیخیال برگه های روی میز شد
+باید یه چیزیو بهت بگم ولی باید قول بدی ناراحت نمیشیبه درک نگاه نمیکرد
چون مبدونست قراره چی بگه
عاره درک من با بوسه و سکستون مشکل دارم ولی قرار تیس چیزی تغییر کنه
و عاره منو ناراحت میکنه
_میدونم بالاخره باید میبوسیدیش و در اخر هم باید باهاش سکس داشته باشی، من تحمل میکنماز اینکه استایلز اینقدر ادم با درکی بود ممنون بود
+ممنونم، باور کن برای منم سختهلبخند تلخی زد
_میدونمتقه ای به در خورد
+بله؟صدای لیلی که اجازه ورود میخواست اومد
+بیا تولیلی داخل اومد
~سلام قربان جلسه تا ده دقیقه دیگ شروع میشهبا دست توی پیشونیش زد
+کاملا فراموش کرده بودم، فردا چی قراره جلسه ای داشته باشم؟
YOU ARE READING
FIGHTER[STEREK]
Fanfiction[Completed] {استرک ، تیام} __اسمات ، جنایی ، عاشقانه__ +دیگه هیچوقت ازم جدا نشو _توهم برای همیشه مال خودم باش +من برای همیشه مال توام