[تیام]
با کمک برد روی مبل نشست و روی مبل ولو شد
برد:با من دیگه کاری ندارین قربان؟
روبه تئو گفتتی:نه ممنونم میتونی بری
برد سری تکون داد و بیرون رفت
صدای غرغر لیام بلند شد
+ تی؟کنارش روی زمین زانو زد
_جونم لیلب پایینشو جلو داد
+تشنمهچطور میتونست اینقدر شیرین باشه
مثل بچه های چهار ساله با این لحن لوس ازش میخواست براش اب بیارهبوسه کوتاهی رو لباش گذاشت
_برات اب میارمسمت اشپزخونه رفت و با لیوان اب برگشت
روی مبل نشست و لیوان اب رو از تئو گرفت و یک نفس همشو سر کشیدخنده کوتاهی کرد
_یواشدستاشو دور کمر تی حلقه کرد
+تی تی ، یکم دیگ نوشیدنی بخوریم
لب پایینشو داخل کشید و حالت کیوتی به خودش گرفتدستشو توی موهاش برد و موهاشو کمی عقب داد
_امشب به اندازه کافی خوردی لیتل وان+اگر لیتل وان به تی تی لذت بده هم باز از نوشیدنی خبری نیست
سرشو به عنوان تاسف تکون داد
هنوز تو حالت مستی بود و باز نوشیدنی بیشتر میخواست
امشب تو خوردن زیاده روی کرده_نه
کوتاه گفت+مطمئنی؟
_اوهومنیشخندی زد
بدون گرفتن نگاهش از چشم های تی تیشرتشو بالا زد و زبونشو زیر شکم تی میکشیدموهاشو گرفتو سرشو عقب برد
_لیتل وان با این کارها قرار نیست بهت نوشیدنی بدم+ولی من هنوز کارمو شروع نکردم بعدا نظر بده تی تی
گفت و باز زبونشو به زیر شکم پسر رسوندحین بوسیدن و خیس کردن زیر شکمش دکمه شلوارشو باز کرد
دستشو توی باکسرش برد و دیک نیمه سفتشو بیرون کشید
چشم هاشو توی چشم های تی قفل کرد
سر دیکشو بوسید
زبونشو روی کلاهک دیکش کشید_داری دیوونم میکنی لیتل وان
به محض تموم کردن جملش نفسش برید
_فاااککل دیکو توی دهنش برده بود
چند لحظه صبر کرد تا عوق زدن هاشو کنترل کنهکل دیکو از دهنش بیرون اورد و دوباره تا ته توی دهنش فرو برد
_دهنت خیلی داغه ،عاحح
ناله ای کردسرشو با سرعت بیشتری تکون داد
دستاشو روی پهلو های تی گذاشت تا محکم خودشو نگه دارهلب پایینشو گاز گرفت
ناله کرد
_فاک دیگه نمیتونمدیکشو از دهن پسر بیرون کشید
لباسای خودش و پسر رو بیرون اورد و کنار انداخت
_بچرخلیام بلافاصله روی دوزانو روی پشتی مبل خم شد
به کمرش قوص داد تا دید بهتری از سوراخش به تی بده
YOU ARE READING
FIGHTER[STEREK]
Fanfiction[Completed] {استرک ، تیام} __اسمات ، جنایی ، عاشقانه__ +دیگه هیچوقت ازم جدا نشو _توهم برای همیشه مال خودم باش +من برای همیشه مال توام