سردرد شدیدی رو حس میکرد
حالت تهوع داشت
سرش سنگین بود
دنیا دور سرش میچرخیدگوشه چشم هاشو باز کرد
چند باری پلک زد تا بتونه اطرافشو ببینه و چشم هاش به نور عادت کنن
سیاهی های چشمش کم تر میشدن
و همینطور جسمی روبروش نمایان تر میشدچشم هاشو محکم روی هم فشار داد
با باز کردن چشم های از صحنه روبه روش خشکش زد
انگران تمام دنیا روی سرش خراب شده باشه
نفسش بند اومد
خواست حرفی بزنه ولی ترس تمام وجودشو فرا گرفته بودمگی روی صندلی با طناب بسته شده بود
دهنش رو با تیکه ی پارچه ای بسته بود
و با چشم های خیسش به استایلز زل زده بودخواست سمت دختر بره که تازه متوجه شد خودش هم روی صندلی با طناب بسته شده
تکونی به بدنش داد و خواست خودشو ازاد کنه
طناب محکم تر از این بودن_تلاش هات فایده ای نداره
با صدای اشنای مرد پشت سرش دست از تلاش کردن کشیداخم بین ابروهاش شکل گرفت
نفس هاش سنگین تر شدنجلو تر اومد و کنار مگی که به صندلی بسته شده بود و بی صدا گریه میکرد ایستاد
پک عمیقی از سیگار گرفت و دودش رو بیرون دادصبر پسر لبریز شد
+اشغال عوضی اگر بلایی سر خواهرم بیاری خودم میکشمت
پسر داد زدپسر با داد زدن رگه های گردنش به خوبی نمایان بود
چشم هاش از عصبانیت قرمز بوددر عوض مرد فقط لبخندی زد
کاملا خونسرد بودپک دیگه ای از سیگارش گرفت و ته سیگارش رو زیر پاهاش له کرد
پشت سر دختر رفت و دستشو روی شونه هاش گذاشت
دختر بخاطر لمس شدن شونه هاش توسط مرد لرزید
چشم هاش رو محکم روی هم فشار داد+دست کثیفتو ازش بکش مرتیکه فاکر
خون پسر به جوش اومده بود
حس میکرد بخاطر عصبانیت زیاد و داد کشیدن ها هر لحظه ممکنه رگ های سرش پاره بشندستشو توی موهای دختر برد و موهاش کشید
سر دختر رو عقب برد
چاقوی جیبیشو در اورد و زیر گلوی دختر گذاشت
_من میتونم خیلی راحت بکشمش و تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی+فقط یه خراش کوچیک روی بدنش بیوفته با دستای خودم میکشمت
درک از حرف پسر خندید و سرشو تکون داد
_تو خیلی شجاعی پسر جونچاقوشو روی گلوی دختر بیشتر فشار داد
خراشی روی گردن دختر انداخت
کون کمی از گردنش سر خورد+صبر کن....کاری به اون نداشته باش
مرد که این دفعه فهمیده بود پسر کم کم داره رام میشه نیشخندی زد
چاقو رو از گلوی دختر دور کردمگی حتی جرئت باز کردن چشم هاشو نداشت
مدام چشم هاشو محکم روی هم فشار میداد
حتی نمیتونست لرزش بدنش رو کنترل کنه
و الان سوزش زخم روی گردنش هم اضافه شده بود
KAMU SEDANG MEMBACA
FIGHTER[STEREK]
Fiksi Penggemar[Completed] {استرک ، تیام} __اسمات ، جنایی ، عاشقانه__ +دیگه هیچوقت ازم جدا نشو _توهم برای همیشه مال خودم باش +من برای همیشه مال توام