part 9

270 49 103
                                    

سردرد شدیدی رو حس میکرد
حالت تهوع داشت
سرش سنگین بود
دنیا دور سرش میچرخید

گوشه چشم هاشو باز کرد
چند باری پلک زد تا بتونه اطرافشو ببینه و چشم هاش به نور عادت کنن
سیاهی های چشمش کم تر میشدن
و همینطور جسمی روبروش نمایان تر میشد

چشم هاشو محکم روی هم فشار داد
با باز کردن چشم های از صحنه روبه روش خشکش زد
انگران تمام دنیا روی سرش خراب شده باشه
نفسش بند اومد
خواست حرفی بزنه ولی ترس تمام وجودشو فرا گرفته بود

مگی روی صندلی با طناب بسته شده بود
دهنش رو با تیکه ی پارچه ای بسته بود
و با چشم های خیسش به استایلز زل زده بود

خواست سمت دختر بره که تازه متوجه شد خودش هم روی صندلی با طناب بسته شده

تکونی به بدنش داد و خواست خودشو ازاد کنه
طناب محکم تر از این بودن

_تلاش هات فایده ای نداره
با صدای اشنای مرد پشت سرش دست از تلاش کردن کشید

اخم بین ابروهاش شکل گرفت
نفس هاش سنگین تر شدن

جلو تر اومد و کنار مگی که به صندلی بسته شده بود و بی صدا گریه میکرد ایستاد
پک عمیقی از سیگار گرفت و دودش رو بیرون داد

صبر پسر لبریز شد
+اشغال عوضی اگر بلایی سر خواهرم بیاری خودم میکشمت
پسر داد زد

پسر با داد زدن رگه های گردنش به خوبی نمایان بود
چشم هاش از عصبانیت قرمز بود

در عوض مرد فقط لبخندی زد
کاملا خونسرد بود

پک دیگه ای از سیگارش گرفت و ته سیگارش رو زیر پاهاش له کرد

پشت سر دختر رفت و دستشو روی شونه هاش گذاشت
دختر بخاطر لمس شدن شونه هاش توسط مرد لرزید
چشم هاش رو محکم روی هم فشار داد

+دست کثیفتو ازش بکش مرتیکه فاکر
خون پسر به جوش اومده بود
حس میکرد بخاطر عصبانیت زیاد و داد کشیدن ها هر لحظه ممکنه رگ های سرش پاره بشن

دستشو توی موهای دختر برد و موهاش کشید
سر دختر رو عقب برد
چاقوی جیبیشو در اورد و زیر گلوی دختر گذاشت
_من میتونم خیلی راحت بکشمش و تو هیچ غلطی نمیتونی بکنی

+فقط یه خراش کوچیک روی بدنش بیوفته با دستای خودم میکشمت
درک از حرف پسر خندید و سرشو تکون داد
_تو خیلی شجاعی پسر جون

چاقوشو روی گلوی دختر بیشتر فشار داد
خراشی روی گردن دختر انداخت
کون کمی از گردنش سر خورد

+صبر کن....کاری به اون نداشته باش
مرد که این دفعه فهمیده بود پسر کم کم داره رام میشه نیشخندی زد
چاقو رو از گلوی دختر دور کرد

مگی حتی جرئت باز کردن چشم هاشو نداشت
مدام چشم هاشو محکم روی هم فشار میداد
حتی نمیتونست لرزش بدنش رو کنترل کنه
و الان سوزش زخم روی گردنش هم اضافه شده بود

FIGHTER[STEREK]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang