part 25

283 38 247
                                    

[پارت قبل گفتین بگم ماشین چی بوده_ اهم اهم
بنز c کلاس خدمت شما عکسشم چپتره]
_______________
از بغلش عقب اومد
با پشت دست هاش اشک هاشو پاک کرد
_خیلی خیلی ممنونم ازت درک ولی این جایزه یکم زیادی گرونه

لبخندی زد و صورت پسرو با دست هاش قاب گرفت
+تو لیاقتشو داشتی ، تو خیلی تلاش کردی برای مسابقه

هردو به هم خیره بودن و حرفی بینشون زده نمیشد
فقط زیبایی های فرد روبروشونو ستایش میکردن

چشم ها غرق در هم
لبها تشنه به هم
روح ها محتاج به هم

بعد از ثانیه ها بالاخره به دنیای واقعی برگشتن

سرفه ای کرد
+من دیگه میرم شرکت تو هم از ماشین لذت ببر ، بدو باهاش حال کن

لبخندی زد
_بازم ممنونم درک

سری تکون داد و سمت ماشین خودش رفت

تمام مدتی که ماشین مرد دور میشد به رفتنش نگاه کرد
به سوئیچ توی دستش نگاهی کرد و لبخندش بزرگ تر شد

هیجان درونش در حال فوران شدن بود
باید به مگی هم نشون میداد

ولی اگر درک بفهمه و فکر کنه زیادی ندید پدیده چی؟
اینجوری ابرو ریزیه
صبر میکنم تا مگی بیاد خونه بعد سوپرایزش میکنم

داخل خونه رفت

....................

+هنوز اماده نیستم براش
گفت و چشم هاشو مالید

_ولی با چیز هایی که به من گفتی تو اماده ای فقط از بیانش میترسی
فرد پشت خط گفت

+ولی اگر...
_هی اینقدر ولی ولی نکن با تمام چیزهایی که تو بهم گفتی من صد درصد مطمئنم

مکثی کرد
اون اماده بود؟
ولی اگر گند میزد چی؟

_الو؟

+باشه باشه کِی؟

_هرچی زودتر بهتر اینجوری خیال خودتم راحت میشه و قسم میخورم من دیگه بهت قرص نمیدم پس مشکلتو حل کن

زیر لب به ادام فحشی داد
+امروز انجامش میدم

_عالیه منتظر خبرت هستم

و تماس قطع شد

پوفی کشید و به صندلیش تکیه داد
کلمات توی سرش میچرخید
هیچوقت اینقدر گیج نبود

سیگاری برداشت و روشن کرد
شاید به اروم شدن کمکی میکرد

حالا به چهارمین نخ سیگار رسیده بود و بی تاثیر توی اروم کردنش

دیگه قرصی هم نداشت
+ادام عوضی

در دفترش زده شد
+بیاتو

لیلی وارد دفتر شد
جلوی میز اومد
چند تا پرونده روی میز گذاشت
~جلسه دیروز رو انداختم برای امروز یک ساعت دیگس ، شرکت پولیو هم برگه های لازمو براتون فرستادن تا برسیش کنید ، همینطور شرکت های فالمز و رانزو هم درخواست یه قرار ملاقات داشتن

FIGHTER[STEREK]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora