درود سگی دوزتان.
چطورید؟وای بارو کنید من نمیخواستم اولین ففی که مینویسم آبشیر باشه ولی سم خونم نذاشت.
و اینکه بیخیدا من خیلی مظلومم دعوام نکنید
آخر هر پارت اسید پخش میکنم اصن نگران نباشید.وای یچی بگم
یک اینکه من نه اصن عصر جدیدو دیدم نه آریا رو میشناسم نه بشیرو. دو اینکه من گوه بخورم بگم نویسندم فقط میخوام سم ترشح کنم ولم کنین😂😭کسی که همه اینارو انداخت تو ذهن من ایشونه
من مظلوم و بدبخت دو عالمم😔💔
YOU ARE READING
watermilk | A.H
Fanfiction🔞این سم حاوی نویسنده ای بسیار بسیار گشاد است لطفا صبرتان به کام باشد.🔞 همش لحظه ای اتفاق افتاد که چشمام به چشماش برخورد کرد.... لحظه ای که اون موجود کوچولو با اون عشوه های کیوتش منو اسیر خودش کرد... گایز من واقعا از چشماتون بابت خوندن این سم معذر...