🚯🚱🚭📵
پارت حاوی یه چصه مستهجنات بانوانه میباشد با احتیاط فراوان خوانده شود😱
جهت ثبت هرگونه ناسزایی به سامانه
"0964178"
پیامک ارسال شود با تشکر.••••
و بله...دوباره اینجام..جلوی دوربین با یه لبخند زورکی که ثابت کنه هیچ دردی تو زندگیم ندارم..
سرمو پایین انداخته بودم و مشغول خط خطی کردن برگه جلوم بودم... البته منظور از خط خطی، نوشتن اسم بیشرک به دفعات زیاده... و اصلا توجهی به چیزی که داشت جلوم اجرا میشد نداشتم...
با صدای تشویق مردم سرم رو بالا آوردم و متوجه شدم اون دو نفری که خودشونو جنیفر لوپز و بروسلی معرفی کرده بودن، با آخرین حرکت یعنی در آوردن گل از توی شرت همدیگه اجراشون رو تموم کرده بودن و با شرتی که از توش گل بیرون اومده جلوی جمعیت تعظیم میکردن...
و حالا فقط 2 تا اجرا دیگه مونده بود تا این برنامه تخمی تموم بشه... تو همین افکار بودم که صدای احسان توجه منو به صحنه اجرا جلب کرد..
- عه وا... خودتونو معرفی میکنید؟
+ بله... اوباما هستم.. 7 ساله از قزوین.
اون پسر بچه که مثل اینکه مامانش مجبورش کرده باشه لباس آناناسی پوشیده بود و آهنگ میخوند... البته اون بیشتر شبیه صدای یه سوسکِ غارنشین بود...(کاور😔)
با شنیدن صدایی سرمو چرخوندم و بله... دوباره اون دوتا همستر هورنی به جون هم افتاده بودن و داشتن از زیر میز همو میمالیدن....
الان که دیگه برنامه تموم شده بود نفس عمیقی کشیدم و بلند شدم که به سمت خونه حرکت کنم... که احسان جلومو گرفت...
- هی هی آریا... نمیخوای بیای مهمونی امشب مگه؟
+ چه مهمونی؟
- عه وا... مگه خبر نداری؟ امین و لویی دارن بچه دار میشن... به این مناسبت مهمونی گرفتن و همه رو دعوت کردن...
+ آها.. باشه میام، برام آدرسو اس کن.
بعد گفتن اون جمله راهمو کشیدم و رفتم و سعی کردم حسرت اینو نخورم که جای اونا میتونست منو بشیرکم باشیم ...
••••
با رسیدن به آدرسی که احسان بهم داده بود به یه خونه رسیدم... که بیشتر شبیه یه بار بود تا خونه...
- انی وی... بریم که داشته باشیم... یه شب تخمی دیگه.
وارد که شدم چشم خیانتکارم بی اختیار دنبال یه کیتن کوچولو میگشت... دست خودم نبود...
YOU ARE READING
watermilk | A.H
Fanfiction🔞این سم حاوی نویسنده ای بسیار بسیار گشاد است لطفا صبرتان به کام باشد.🔞 همش لحظه ای اتفاق افتاد که چشمام به چشماش برخورد کرد.... لحظه ای که اون موجود کوچولو با اون عشوه های کیوتش منو اسیر خودش کرد... گایز من واقعا از چشماتون بابت خوندن این سم معذر...